مجرد که بودم یک دختر قوی و مستقل بودم
الانم توی جامعه بد نیستم .
اماااا همیشه فکرم پیش شوهرمه
همش دوس دارم باهاش وقت بگذرونم
یه ذره حواسش بهم نباشه ناراحت میشم
وقتی ام ناراحت بشم هیچ کاری دوست ندارم انجام بدم
حتی حوصله غذا خوردن بدون شوهرمو ندارم ، صبر میکنم بیاد باهم بخوریم
هیچ تفریحی بدون اون بهم خوش نمیگذره
روزایی که خونه هستم همش منتظرم زودتر بیاد خونه و از بس تو فکرشم به هیچ کاری نمیرسم .
۱۲ ساله ازدواج کردیم .
شوهرمم بهم وابستس ولی خیلی خوب میتونه کنترل و مدیریت کنه و به بقیه کاراش برسه .
اما من همه وقتمو هدر میدم :(
چیکار کنم بتونم خودمو کنترل کنم؟