2777
2789

اونموقع ها که مجرد بودم خیلی به خودم میرسیدم واز لحاظ چهره هم اوکیم.عاشق همسرم گه شدم و ازدواج که کردیم یه مقداری شرایط مالیمون سخت شد الانم سخته ولی نسبت به قبل بهتر شدیم خیلی همدیگه رو دوست داریم و گوش شیطون کر هیچ مشکلی باهم نداریم فقط چون از لحاظ مالی یکم الان سختمونه و داریم پول جمع میکنیم که وام بگیریم من از عقد تا الان هیچی نخریدم برا خودم ،لباسم که بخوایم خودم پارچه گرفتم  و دوختم.حتی برای بچم و همسرم خودم همه چی میدوزم.

توی بارداریم یکی از دندونام شکست بخاطرکلسیم پایین و کم کم از بین رفت وچند وقت پیشم یکی دیگه از دندونام همینجور شد.الان دقیقا دندونای بعد ازدندون نیش رو ندارم و فقط ریشه تو لثه اس.

چند وقت پیش یکی از دندونام که شدید درد داشت رفتم دکتر عصب کشی کردم.برای همون عصب کشی سه بار رفتیم واومدیم.شوهرم زود خسته میشه و میفهمم خرجش بهش فشار میاره.وقتی خودمو میبینم اعتماد به نفس ندارم همه دندونام دارن خراب میشن چون نمیتونم رسیدگی کنم وقتیم که دسگه خیلی دلم پر میشه انقدر بد حرفمو به شوهرم میزنم که بریم دندونمو درست کنیم که از دستم دلخور میشه میگه چرا یه جوری حرف میزنی انگار من به فکرت نیستم. دقیقا هفته پیش دندون کناریه همونی که خالی شده بود دوباره شکست جلو خودش گریم گرفت گفتم وقتی بهم اهمیت نمیدی همین میشه که چهار روز دیگع عینه یه پیرزنم  وهیچی دندون ندارم من فقط سی سالمه.بازم دلخور شد.

تروخدا بگین من چحوری بگم حرفمو ؟دلم میخواد بگم دوماه ماشین دیرتر بگیرولی دندونامنو وقت بذار درست کن.



خیلی همسرمو دوست دارم واقعا دلم نمیخواد ناراحت بشه .خیلی سخت کار میکنه وتلاش میکنه واسه زندگیمون برای همینه وقتی بهش میگم تو برا من وقت نمیذادی دلخور میشه ازم.

فقط میخواد خودش من و ببره از طرفیم انقدر سره کاره همش خیلی کم پیش میاد وقت کنه من و ببره

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

همش دیگه فکر میکنم خیلی زشت شدم کلا اعتماد به نفس ندارم.

همش وقتی تو جمع خانوادم فکر میکنم از خواهرام زشتترم .در صورتی که همه میگن تو از همشون زیباتری ولی حس میکنم چون نمیتونم مثله اونا باشم زشتم.حس میکنم بد تیپم.

خیلی حسه بدی دارم چند وقته .

بهش بگو یه وام واسم جور کن دندونام از هر چیزی واجبتره  یا اگر طلا داری بفروش خب بده دندوناتو د ...

طلاهامو هرچی داشتم فروختم . وامم یکی تقاضا کردیم گفتن باید صدتومن بذاری تا وامت بدیم. داره خودشو هلاک میکنه صدتومنو جور کنه .

همش فکر میکنم هرچی من بیشتر قناعت میکنم بیشتر انتظارات ازم زیاد میشه. 

دلم میخواد دیگه لباس ندوزم برم اماده بخرم.

وقتی خیاطی میکنم انقدر خوب و شیک میشه که کسی باورش نمیشه خونگی باشه .لباسهای پسرمو مارک میزنم که کسی نفهمه و نگه اینا بدبختن. 

ولی فکر میکنم داره وظیفه میشه برام .به نطرتون اشتباه میکنم یا همه تو زندگیاشون از این تز خودگذشتگی ها میکنن وقتی عاشق همسر و بچشون باشن

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز