اقا بنده ی مدت کار رفتم و کم کم دیدم به بچه هام کم میرسم و همسرم ناراضیه و حقوقم داره کوفتم میشه مشکلات جدی داشت بوجود میومد استعفا دادم الان راحتم آرومم چون قبلش خیلی حرص کار و میزدم.کار آش دهن سوزی نیست مهم درست زندگی کردنه.الان مثل قبل حرص کار و نمیزنم حسرت نمیخورم آرومم...فکر نکنید شاغل بودن قدرته از نظر من قدرت یعنی اینکه به خودت اعتماد داشته باشی چه شاغل چه خانه دار.پس انقد افسوس نخورید...خانما...اعتماد بنفس خیلی مهمه...اگر شاغل باشی ولی اعتماد بنفس نداشته باشی بازم حالت بده همیشه و بدترم میشه چون با خیلیا سر و کله میزنی...اعتما بنفس رو ببرید بالا...بخواهید خواسته هاتون رو از همسرتون...به خودتون و زندگی برسید و شاد باشید...بخدا شغل مهم نیت.این تجربه من بود...احترام و اعتمادد بنفس و خوشبختی با شغل بدست نمیاد...
تبدیل میشم به آدمی که آرزوشو داشتم.تصورش میکنم وتلاش میکنم براش ..من لایق بهترین هام.خدایا شکرت که منو با خودت وباخودم اشنا کردی..در خود بطلب هر آنچه خواهی که تویی~خودتون رو محدود به سن نکنید سن یه عدده.خودتون رو درسنی که دوست دارید تصور کنید وشروع کنید.
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
من شاغلم و با برنامه ریزی به تموم کارام میرسم، بچه کوچیک هم دارم.
بچه ای به مادرش گفت اگر بهشت حق توست، چرا در دستانت نیست؟ چرا زیر پایت قرار دارد؟ مادرش پاسخ داد دلبندم من بهشت را بر زمین گذاشتم تا تو را در آغوش بگیرم. الهی چشم همه منتظرا رو به دیدن فرزند روشن کن.
شاید مدیریت نداشتی وگرنه خانوم های شاغل کم نداریم ک راضی هستند از وضعیتشون
این افکار منسوخ و بریز دور مدیریت و همه خانما دارن ... وقتی کسی چند ساعت بیرونه یعنی بیرونه...و در کنار بچش نیست...در هر حال میخواستم ذهن خانهای خونه دار درگیر نباشه الکی...