از اول ازدواجمون تابستونا جدا میخوابید چون زیادی گرماییه
از بعداز زایمانم جدا شده میگه اتاق گرمه یا شبا بچه نق میزنه نمیتونه بخوابه .
هرچند خودم خیلی اینجوری راحت ترم اخه قبلا انقد غر میزد چرا گوشی دستته چرا چراغ خواب روشنه ؟ چرا گرمه ؟
یکم باهاش اخر شب حرف میزدم شاکی میشد نصف شب وقت حرف زدنه انقد که اینجوری برخورد کرده واقعاا دیگه حوصله غراشو ندارم.
نمیدونم چیکار کنم تو اتاق بگم بیاد میگه بخاری خاموش کن یا کم باشه باز بچه سرما میخوره
ولش کن
دوری و دوستی 😁
نمیدونم چرا بعد زایمان خیلی چیزا بهم میریزه
ما هم شب ها بخاری خاموش میکنیم
البته همه میکنن
شما هم بکن ، حیف پول ، قشنگ برو زیر پتو
برای بچه هم لباس خواب بگیر
ببین بنظر من راحتی خودتو بچسب .ولش کن
هم تو راحتتری هم اون
بچه چند وقتشه راحت باش بابا بچه بزرگتر بشه همه چی اوکی میشه
۴ساله بعد بچم جدا میخوابیم!!
از اول مخالف بچه بود بعد هم بهانه های الکی
منم تنها میخوابم
واقعا سخته با بچه
ماهم سه ماه بعد زایمان تنها خوابیدیم بعد قهر کردم که نمیتونم بچه داری کنم باهم خوابیدیم سعی کن باهم بخابید
شوهر منم مثل مال تو اینا میگه راستش😂
تازه اینا مهم نبود خرو پف گوشهام نابود کرده بود تا صبح بیدار بودم
خوشحالم شدم رفت اتاق جفتی😂
همه مردا عین گاومیش میمانند
ما هم جدا میخوابیم. یه شب گفت بیا دیگه پیش هم بخوابیم پسرم کاری کرد گفت تورو خدا برگرد سر جات😂😂
