سلام وقتتون بخیر من عروس عموی مامانم هستم یعنی شوهرم پسر عمو مامانمه عروسی کردم و الانم باردارم خونمون سه طبقس و من و مادرشوهرم با هم زندگی میکنیم . من داخل تاپیک های قبلیم گفتم که سر خونه به مشکل خوردیم و.... دیشب پدرشوهرم ،همسرمو صدا کرد که بیا باید باهات حرف بزنم شوهرمم رفت بعد که اومد گفتم چی شد گفت پدرم گفته سه طبقه رومیفروشم و دوتا خونه ویلایی پیش هم برمیداریم ،به شوهرم گفتم تو که میدونی من خیلی اذیت شدم سر باهم یه جا زندگی کردن گفت من به بابام گفتم من کلا میرم یک محله دیگه ولی گفته نروبابا من مریضم میخام تونزدیکم باشی اگه اتفاقی افتاد به داد منو مادرت برسی خونه ویلایی میخرم برات نزدیک خودم(یعنی دوتا ویلایی پیش هم دیوار به دیوار)شوهرمم قبول کرده من میگم اخه چرا شوهرم یه برادر بزرگتر از خودشم داره ولی ب نظرتون چرا پدرش همچین درخاستی از همسر من کرده؟ینی بخاطر اینه که من از فامیل خودشم؟؟اخه حاریم کلا غریبس به نظرتون ربط داره؟