من نهار خونه مادرم بودم قصد داشتم عصر برگردم خونه خودم دیگه شوهرم ظهر پیام داد که برای شام میمونی یا بر میگردی منم گفتم برمیگردم اونم گفت کی میای ؟
منم گفتم حالا چه عجله ایی داری برمیگردم گفت حتما کاری دارم دیگه با حالت غیظظ زود اومد دنبالم برگشتم خونه منم بهش محل نزاشتم و حتی نگاش نکردم بعدش که رفت این پیامهارو فرستاد