امروز یه سری از جهازمو بردم چیدم خیلیاش مونده بود مادر شوهرم از دراومد با گارد اصلا تو رو منو مامانم نگا نکرد بعد با پا کارتون وسایلمو پرت میکرد اونور همش میگفت فلانی اونقد آورده خاک بر سرم منو مامانم عین بت ساکت بودیم چیزی نگفتیم حالم از خودم بهم میخوره خاک بر سرم از همه بیشتر جهاز بردم حداقل نزاشت کامل بچینم گذاشت رفت الان سرم داره میترکه بچ۰ه ها پسر خودش هیییچی نیاورده اومده میگه یخچال و لباسشویی و مبل نداری خوب اینا رو پسرت میاورد ن دست از پا دراز تر منم بعدش زنگ زدم به شوهرم و پدر شوهرم شستمش ولی خالی نشدم میخام دیدمش بچزونمش بی همه چیز نمک نشناسو تازه تو یه رشته خوبم
دارم درس میخونم بعد این بی نون و نمک اینجوری میگه.