سلام هر سری جاری بزرگم رو دعوت میکنم همش از غذام ایراد میگیره در حالی که همه میدونن دست پختم خوبه مثلا برنج میذارم میگه شما چقدر برنج میخورین چند جور میذارم میگه زیاد میذاری وقتی هم میاد قیافه میگیری خیلی هم دیر میاد غذا هم نمیخورن میگن رژیمیم که غذام بمونه در حالی که بقیه خانواده شوهرم از همه چی میخورن ولی این اینجوری نیست. قبلا زود به زود دعوت میکردم الان شده سالی یبار باز هم اون سالی یبار دلم نیست بیاد خونه ام! واقعا این کارشو درک نمیکنم من سعی میکنم تا برادر ها با هم خوب باشن همو ببینن یا بچه هامون اما این میخواد سالی یبار هم همو نبینیم. مثلا کیک میپزم همه عالم میخورن جز این دعوت میکنه انتظار داره از همه غذاش بخوریم قبلا هم همش از بیرون میگرفت ولی تازگی داره میپزه سعی میکنه مثل من هنر به خرج بده! خواهرام میگن حسودی میکنه، اما اون از من 10 سال بزرگتره من باید به اون حسودی کنم نه اون به من.
ماشالله شوهرش هیچی کم نداره ثروت جوانی اخلاق اما این باز هم حسادت میکنه