2777
2789
عنوان

بچه ها کی با خواهر یا برادرش صمیمی

| مشاهده متن کامل بحث + 1144 بازدید | 58 پست
چرا میخواد خونه بخره ک ازدواج کردن برن سر خونه زندگیشون

تو میگی هنوز خواستگاریم نرفتیم شاید خانواده دختر شرایطشو نداشته باشن ک بفرستنش خونه خودش شاید جهیزیش جور نباشه

یه چیزی بهت بگم؟ همین الان برای خودت و عزیزات انجام بده.

من توی همین نی نی سایت با دکتر گلشنی آشنا شدم یه کار خیلی خفن و کاملاً رایگانی دارن که حتماً بهت توصیه می کنم خودت و نزدیکانت برید آنلاین نوبت بگیرید و بدون هزینه انجامش بدید.

تنها جایی که با یه ویزیت آنلاین اختصاصی با متخصص تمام مشکلات بدنت از کمردرد تا قوزپشتی و کف پای صاف و... دقیق بررسی می شه و بهت راهکار می دن کل این مراحل هم بدون هزینه و رایگان.

لینک دریافت نوبت ویزیت آنلاین رایگان

ما روابطمان مثل قبل ازدواج مون هست ببین نباید بد زندگی داداش ات بخوای برای خوشبختی اش اگه خودش دوست داری بخاطر داداش ات  اگه از زنش ناراحت شدی گل کنی بزنی سر واداشت فراموش کنی اینطوری روابطتون خوب می مونه مثل من و داداشم اگه از شوهرم ناراحتم باشه از من و بچه ام نمی گذره ومن هم برعکس

منم ازدواج کردم خواهرم خیلی سختش شد تازه من داشتم راه دور میرفتم دیگه...

من خودمم ازدواج کردم رفتم راه دور حالا میگم خواهرم چقدر صبور بود چون ما خیلی با هم جور بودیم... 

من و برادرم رابطهٔ خیلی خوبی داریم همین هفته هم عقد کرد براش بی‌نهایت خوشحال شدم و سعی می‌کنم خانمش رو هم مثل خواهر نداشته خودم دوست داشته باشم حتی بهش گفتم اگر توی خانواده ما حرفی چیزی میشه که تو اذیت میشی بهم بگو تا جایی که بتونم حلش می‌کنم

ما را به سخت‌جانی خود این گمان نبود... 
عزیزم می فهممت  چیزی که منو اروم میکنه همیشه اینه که فقط خوش باشن حالا با من نباشن ، چون من شد ...

منم خیلی وابسته خانوادم... و بچه اول... همیشه نگرانشونم دلم نمیخواد کمترین ناراحتی داشته باشن

ای خواهر کم کم این حس هات کمو کمتر میشه  و روزی میاد که بردارتو ماهی یکبار میبینی  برادر ...


واقعا گل گفتی

داداش بزرگ من که رفته پیش خدا جوون بود 

داداش وسطی هم ازوقتی زن گرفته چند ماهی یبار میبینمش  خدا شاهده نه من نه مامانم از گل نازکتر به این عروس نگفتیم ولی چون زن داداشای خودش فضول و سرزبون دارهستن اینم مثل اونا با ما برخورد میکنه دلم خیلی برا داداشم تنگ میشه خدا باعث و بانیشو لعنت کنه که نمیذاره بیاد یه ساعتی ببینیمش

بی توقع مهربان باشیم...

من دوتا برادر دارم که خیلی خیلییی خیلییی باهم صمیمی هستیم جدا از رابطه خواهر برادری مثل رفیقیم 

با اولی ۷سال با دومی ۶سال فاصله سنی دارم

دوتاشونم چند وقت پیش عقد کردن 

از روز اولی که بهم گفتن عاشق شدن از خودشون ببشتر خوشحال شدم و براشون ذوق داشتم 

همش به این فکر میکردم که چقدر زود گذشت و بزرگ شدن

توام به این فکر کن که قرار نیست از پیشت بره😍فقط قراره یکی ب جمعتون اضافه شه که قطعا مثل خواهرت میشه🥰

امیدوارم خوشبخت ترین بشه✨❤️

منم خیلی وابسته خانوادم... و بچه اول... همیشه نگرانشونم دلم نمیخواد کمترین ناراحتی داشته باشن

این که غیر ممکنه نداشتن ناراحتی فقط اینو بدون که یواش یواش عادت میکنی 

خدا برای هم نگهتون داره

صبر کن زنش بیاد  همچین از هم دورتون میکنه خودت کیف کنی

یا علی چرااااا اخه من میگم اصلا زن داداشم ماهی ی بار بیاد سر بزنه... ولی کاش داداشم شده چند روز ی بار نیم ساعت هم شده به مامانمینا سر بزنه 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792