2777
2789
عنوان

افتادن ماشین دنبالم

531 بازدید | 24 پست

وقتی میرم بیرون همش میترسم وقتی این بیشعورایی که با ماشین چرت و پرت میگن دنبالمن کسی ببینه  از اشناها یه بار وقتی با شوهرم قرار داشتم بیرون این اتفاق افتاد و من انققدر دویدم که یارو گمم کنه شوهرم نفهمه هیچوقت تنهام نمیتونم لباس که میخوام یا ارایشی که میخوام کنم بالاخره ادم بعضی وقتا میخواد اونجور بره حالا نمیگم باز و جلف  ولی خوب‌ رسیدگی کنه و... انقد استرس میگیرم بیرونم زهرمارم میشه واقعا متاسفم واسشون 

از جاهای خلوت فقط رد نشو

امن یجیب المضطر اذا دعاه و یکشف سوبرای شفا بیماران دعا کنیم خیلیا منتظر سلامتی عزیزانشونن و چشم به راه... خدا میگه منو صدا کنید تا شما رو اجابت کنم 🤲🏻

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

درست تربیت نشدن متاسفانه و باعث وحشت میشن

به نقل از آیت الله العظمی اراکی: زمانی در ایران هر جا آتش روشن میکردند مردم برای بردن زغال گداخته و روشن کردن کرسی، تنور یا منقل به آنجا میرفتند در ماه خداییِ محرم، در نزدیکی خانه یک زن بدکاره، هیئتی به پا شده بود. زن هم برای بردن آتش به محل رفت و سوال کرد زیر دیگتان روشن است؟ آتش میخواهم.  گفتند بله برو بردار. زن سمت دیگ رفت، و دید آتش خاموش شده خم شد و به هیزمها فوت کرد. مقداری از خاکستر به چشمش پاشید اما ادامه داد تا جایی که هیزمها دوباره روشن شدند. همان اندازه که میخواست برداشت و رفت.اما...همان شب خوابی دید . او دید چند نفر به گردن،دستهاو پاهایش غل و زنجیر بسته و میبرند تا عذابش کنند و هرچه فریاد میزد شما را به خدا ولم کنید کسی گوش نمیداد . زن،بانویی دید که از دور به آنها نزدیک میشد. مأمورهای عذاب با دیدن بانو زنجیرها را رها کردند. بانوی بزرگوار ایستادند و فرمودند چرا میبردیش. گفتند چون بدکاره و فاسد است . بانو گفت نههه... او نگذاشت آش نذری مجلس حسینم خراب شود ... دیگ را روشن نگهداشت. او بخاطر حسینم چشمهایش اذیت شد بخاطر حسین من رهایش کنید ....زن با ترس بسیاری وحشت زده از خواب بیدار شد و مدام با گریه و زاری از حضرت مادر، زهرای اطهر علیهاالسلام، کمک میخواست تا یاریش کند برای پاکدامنی.او همان زن انگشت نمای شهر، توبه کرد و با یاری حضرت زنی مومنه شد تا جایی که هر زمان و هر کجا روضه ای برای حضرت ارباب به پا میشد دنبالش میرفتند و او را دعوت میکردند.  و با اولین جمله روضه خوان " السلام علیک یا ابا عبدالله" زن به شدت گریه میکرد و شیون جانسوزش بلند میشد  جون و زندگیم فدات یا حضرت حسین علیه السلام که در ❤ خدایی و رضای تو رضای پروردگارمه   تو بحث کردن دانش و ادب مهمه
منم یادم نمیاد تو خیابون یبار راحت و بدون استرس باشم یا تو پارک بدون مزاحم یه نیم ساعت تو نیمکت بشین ...

انقد دویده بودم یارو گمم کنه شوهرم نبینه شب موقع خواب حس میکردم دهنم طعم خون میده😶😶😶😶

حتما تیپت قابل دنبال کردنه😅

من چادريم به خدا همين امشب اوني كه نوجوان بودم زد به پشتم را نفرين كردم   الان دوتا بچه دارم بازم ازشون ميترسم  هميشه به تيپ نيست بعضي ها خيلي بيشعورن 

  هواي نبودنت داره خفه ام ميكنه بابايى  لطفا براي باباي آسمونيم صلوات بفرستين🖤خداي من شكر 
درست تربیت نشدن متاسفانه و باعث وحشت میشن

امضات خیلی قشنگه معلومه اهل مطالعه ای چندتا کتاب در این باره و در مورد امام حسین که معتبر باشه بهم معرفی کن لطفا

خدایا بابت معجزه ت دختر نازم شکرت😍اگه برای سلامتی دخترم صلوات فرستادی امیدوارم خدا دلتو غرق شادی کنه🥰هرسوالی راجب ای وی اف داری ازم بپرس ❌درخواست دوستی پذیرفته نمیشود❌😃
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
توسط   zariqwp  |  13 ساعت پیش
توسط   bff_  |  1 روز پیش