وقتی میرم بیرون همش میترسم وقتی این بیشعورایی که با ماشین چرت و پرت میگن دنبالمن کسی ببینه از اشناها یه بار وقتی با شوهرم قرار داشتم بیرون این اتفاق افتاد و من انققدر دویدم که یارو گمم کنه شوهرم نفهمه هیچوقت تنهام نمیتونم لباس که میخوام یا ارایشی که میخوام کنم بالاخره ادم بعضی وقتا میخواد اونجور بره حالا نمیگم باز و جلف ولی خوب رسیدگی کنه و... انقد استرس میگیرم بیرونم زهرمارم میشه واقعا متاسفم واسشون
یبار ی مغازه دار شماره شو انداخته بود داخل خریدهام اومدم خونه همسرم خونه بود منم خبرنداشتم اینم شماره نوشته بود و پایینشم نوشنه بود محمد همسرم اومده بود ببینه چی خریدم باذوق باز کرد یهو شماره دو دیده بود نشست زمین دستاش میلریزد بمیرم براش گفت این چیه گفتم چیزی نیس واس دخترم لباس خواستم گفتن اگ خواستید تمام بگیرید براتون بیاریم 😢
امضات خیلی قشنگه معلومه اهل مطالعه ای چندتا کتاب در این باره و در مورد امام حسین که معتبر باشه بهم م ...
قربونت برم. چشم حتما
به نقل از آیت الله العظمی اراکی: زمانی در ایران هرجا آتش روشن میکردند مردم برای بردن زغال گداخته و روشن کردن کرسی، تنور یا منقل به آنجا میرفتند در ماه خداییِ محرم، در نزدیکی خانه یک زن بدکاره، هیئتی به پا شده بود. زن هم برای بردن آتش به محل رفت و سوال کرد زیر دیگتان روشن است؟ آتش میخواهم. گفتند بله برو بردار. زن سمت دیگ رفت، و دید آتش خاموش شده خم شد و به هیزمها فوت کرد. مقداری از خاکستر به چشمش پاشید اما ادامه داد تا جایی که هیزمها دوباره روشن شدند. همان اندازه که میخواست برداشت و رفت.اما...همان شب خوابی دید . او دید چند نفر به گردن،دستهاو پاهایش غل و زنجیر بسته و میبرند تا عذابش کنند و هرچه فریاد میزد شما را به خدا ولم کنید کسی گوش نمیداد . زن،بانویی دید که از دور به آنها نزدیک میشد. مأمورهای عذاب با دیدن بانو زنجیرها را رها کردند. بانوی بزرگوار ایستادند و فرمودند چرا میبردیش. گفتند چون بدکاره و فاسد است . بانو گفت نههه... او نگذاشت آش نذری مجلس حسینم خراب شود ... دیگ را روشن نگهداشت. او بخاطر حسینم چشمهایش اذیت شد بخاطر حسین من رهایش کنید ....زن با ترس بسیاری وحشت زده از خواب بیدار شد و مدام با گریه و زاری از حضرت مادر، زهرای اطهر علیهاالسلام، کمک میخواست تا یاریش کند برای پاکدامنی.او همان زن انگشت نمای شهر، توبه کرد و با یاری حضرت زنی مومنه شد تا جایی که هر زمان و هر کجا روضه ای برای حضرت ارباب به پا میشد دنبالش میرفتند و او را دعوت میکردند. و با اولین جمله روضه خوان " السلام علیک یا ابا عبدالله" زن به شدت گریه میکرد و شیون جانسوزش بلند میشدجون و زندگیم فدات یا حضرت حسین علیه السلام که در ❤ خدایی و رضای تو رضای پروردگارمه تو بحث کردن دانش و ادب مهمه