زنی که از ازدست چشم چرانی های همسرش به ستوح امده بود درد دل نزد مادرشوهرش میبرد او که زن دانایی بود گفت من شب برای صرف شام به خانه شمامیام ولی شام درست نکن.مرد وقتی به خانه می اید ازاینکه همسرش تدارکی ندیده عصبانی میشود ولی مادر میگوید من امشب هوس نیمروهای توراکردموباخودتخم مرغ اورده ام تاباهم بخوریم پسر مشغول درست کردن نیمرومیشود میگویدچراتخم مرغ هارارنگ کردی مادر گفت زیباهستن؟ پسر گفت اری مادر گفت داخلشان چطور است پسرگفت همه مثل هم.مادر گفت پسرم زن نیز همین طور است هرکدام ظاهری بارنگ ولعاب ولی همه درونشان یکی است.پس وقتی همه مثل همند چراخود وهمسرت را ازارمیدهی.قدر داشته هایت رابدان.وخودرادرگیر دیگران نکن.ناگهان یکی از تخم مرغ ها دوزرده درامد و گند زد به پند حکیمانه..!😁
و مادر شوهر پیش عروس ضایع شد 
اخرش باحال بود😄😄😉
از مادر شوهر بهتر از این عمل نمیاد
ستوح نه ستوه!
عمرا مادرشوهر به نفع عروس کاری بکنه!!! از شوهر گلایه کنی پیشش که فاتحههههه
فاطمه با گوشی ام هر چی خواستم درستش کنم کل متن پاک می شد! اعصاب برام نذاشت! آخرش دیگه همین طوری فرستادم!
پرپین جان یه خرده خوش بین باش عزیزم...خخخخخخ
خخخ با حال بود
من نگران بودم یکی از تخم مرغها تخم اژدها از آب در بیاد وقتی دسته مادرشوهر توش باشه بهتر از این نمیشه
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
