بیهوشی حیلی بهتر بیحسیه ،چی نمیبینی و نمیشنوی میخوابی
من ساعت ۹رفتم اتاق عمل بهم گفتن فقط یادت باشه موقع به هوش اومدن با دهنت نفس بکشی ،منم گفتم اگه وسط عمل به هوش بیام چی گفتن پس ما چیکاریه ایم اینجا یهو دیگه یادم نیومد چیشد ،بیدار که شدم نمیدونستم عمل شدم تموم شدم حالت تهوع داشتم تو ریکاوی نمیتونستم سرمو بلند کنم دستمو زدم به تخت پرستار اومد گفتم حالت تهوع دارم اومد تو سرم یک چیزی زد بضدتهوع،نه دماغم درد داشت نه چیزی تامپونم نداشتم فقط خوابیدن به پشت سخت بود،خمیازه سخت بود برام خندیدن هم کمی سخت بود برام و سردرد خفیف داشتم استامینوفن ساده میخوردم