خانوما من تو زندگیم ی توقعاتی از شوهرم دارم دوست دارم انجام بده صمیمتمون بیشتر شه چون تو زندگی ما اصلا صمیمتی نیست با هر روشی میخام بفهمونم بهش اینکارو بکن تهش دعوامون میشه
من دوست دارم باهاش رابطع صمیمی داشته باشم. باهاش دردول کنم حرف بزنم اروم باشم
اگ دلم بیرون خاست بگم ببرتم
اگ تفریح خاست بگم
ولی هیچوقت نمیتونم ازش بخام چون مستقیم بگم ک میگ حالا بعد بعدشم هیچوقت نمیاد
غیرمستقیمم بگم تهش دعوا میشه
الان رفته سرکار توقع دارم دوروز دیگ اومد خونه ب جبران نبودش منو ببره بیرون ولی اون از الان میگ من اینجا همش تو ماشین بودم
میخام اومدم ازاد باشم برا خودم
هرچی میخام بگم دل منم بیرون میخاد
اما خودش میزنه ب نفهمی
(میدونم اومد شاید شبش خونه بخابه ولی فرداش پا میشه مث همیشه با داداشش میره بیرون تا نیمه شب)
یعنی من اشتباه میکنم همش ازش میخام یکم تفریح بریم؟