بچه ها یه نفر چند بار بهم درخواست اشنایی و دوستی داده ولی من گفتم نه چون حس کردم از اوناست ک میخواد خوش بگذرونه شغلش اورژانسه اخرین بارم همین یه ماه پیش پیشنهاد داد الان امروز خواهرم دید صبح زود یه دختر از خونش اومده بیرون باهاش(خونه مجردی داره دیشب تولدش بوده ) از اون بحظه ک شنیدم خالم خیلی بده ناراحتم نمیدونم چرا از خودم عصبانیم به نظرتون طبیعیه ؟نمیدونم با اینکه خودم گفتم نه حالا حس بدی دارم بعد این ماجرا
بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش! پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم میخوای شروع کن.
خداروشکر کن ک رد کرده بودی قبلا،منم ی بار ی نفر بهم پیشنهاد داد بعد من میخاستم قبول کنم کسی هم از این موضوع اطلاعی نداشت بعد تو خابگا از کنار دخترا رد میشدم میشنیدم با اونام صحبت میکنه و چندتا ماجرای دیگه...گفتم کار خدا بوده ک ب گوش من برسه آخه خیلی خودشو خوب جلوه میداد درصورتی ک با کلی دختر دیگه صحبت میکرد