از بس فکرای منفی کردم از بس فکردم شوهرم قراره بهم خیانت کنه از بس فک میکنم همش بایکی در ارتباطه.منم چون خیلی سرگوشیش میرم قفلشو عوض کرده.خسته شدم.هرشب گریه گریه گریه همش فکرای منفی همش استرس عصبانیت بغض.چه زندگیه اخه.چرا من اینجوریم.چکار کنم خدایا.بخداخستم ۲۶سالمه جوونیم رف.هیچکاریم نکردم.حالام بخاطر شرایط کاریش باید بره ی شهردیگه ک من نمیتونم برم.کاش بمیرم راحت شم😭