ما سر اینکه من دوباره درس بخونم یه رشته ی دیگه بعد از اینکه لیسانسمو بگیرم بحث کردیم من تو عقد نامه اجازه ی درسو دارم و اما کار نه
خلاصه گذشت من با خرجیی که از شوهرم میگیرم قبل از عروسیم کتاب کنکور رفتم خریدم دارم درس میخونم دیگه اصلا بحث نکردم تا دو هفته قبل از عروسیمون که من تهدیدش کردم طلاق میگیرم
ما عروسی کردیم ۷ مهر اومدیم خونه ی خودمون اینو بگم من بخاطر عرق سوز از رابطه یجوری فرار کردم 😶 بعد باز سر همین دعوامون شد
دیر میاد حرف نمیزنه زنگ نمیزنه اصلا نمیگه چطوری
تا اینکه از این هفته زود میاد میخنده رابطه هم داریم بعد عمدا تو رابطه جلوگیری نمیکنه منم سر این امروز ناهار دعوام شد بحث کردیم اساسی که ساعت ۲ رفت 😐
اصلا حس میکنم اخلاقمون بهم نمیخوره چرا من باید برای خواستش کوتاه بیایم درصورتی که اون به خواسته ی من توجه نکنه ، هر چیم میگم میگه کمدت تا ته پره کی همسن تو انقد طلا داره کی انقد به زنش پول میده منم میگم وظیفته ایناییکه گفتی خرج یه روز تواه