2777
2789
عنوان

بیایید😅😂😂😂😂

147 بازدید | 12 پست

من امروز کتابخونه کار داشتم 

گذاشتم برا بعد از ظهر 

موقع رفتن دیدم مامانم داره می‌ره بیرون 

گفتم بیا تا یه جایی باهم بریم 😅

اونم گفت منم باهات میام (حوصلش سر رفته بود میخواست بره بیرون) 🥲

خلاصه اون محل کتابخونه وسط شهر یه خیابون معروف و خوب 

عصرا دختر پسرا دوتایی یا با اکیب میان اونورا و شلووووغ میشه 😂

خلاصه رفتیم و من خودم حجابم اینجوریه که یکم موهام بیرونه 🙃

ولی مامانم محجبه چادری و صورتش به زور معلومه 🙃

رفتیم و یه وضعی 

منم لبخند زدم و رد شدم 

همه دست در دست یار 🙄

من دست در دست مادر ( فداش بشم🫀)😂😂😂

همه یه جوری نگامون میکردن منم لبخند 

خوش گذشت 😅😅😅😅


اا

خداروشکر😂😂

تقدیر به خودتون واگذار میکنم...اما یه حرفی هست...مولانا میگه که؟شما پشت سرمن حرف می‌زنید..غیبت میکنید ..ونمیتونید حرفاتون رو به خودم بگید از عاجزی مثل من می ترسید ...اما ازخدا نمی‌ترسید .هر کسی ک از خدا نمیترسه من به خدا میسپارم....

بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش!
پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم می‌خوای شروع کن.

آیا یه جوری نگام میکردن 

یه چیز دیگه 

من مدرسم نزدیک مدرسه داداشمم 

روز اول مدرسه اون زودتر رفت 

مامانم گفت منم باهات میام یه سر یچبن مدرسش بزنم 

خلاصه دختر دبیرستانی دست مامانشو گرفت رفت تا دم مدرسه 

😅😅😅😅

همه فکر میکردن داره میاردم مدرسه 🥲😂😂😂



اا
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز