2777
2789

بچه ها یه ماجرایی رو میگم 

تو رو خدا به هرکی اعتماد نکنین

یه ساختمونی بود که هر طبقه دو واحد 

یه خانمی که مربی باشگاه بود  تعریف میکرد که همسایه شون یه خانواده ی اروم و به شدت متشخص زندگی میکردن که کل ساختمون بهشون احترام میذاشتن و شخصیت شون رو تعریف میکردن 

یه روز  اقای همسایه زنگ میزنه خونه ی این خانم و میگه خانمم چند روز نیست  و منم سرکار هستم و متاسفانه محل کارمم همونطور که میدونین دوره 

غذا رو گاز مونده و یادم رفته خاموش کنم و تا بیام میسوزه 

لطف کنین یه لحظه برین زیر گاز و خاموش کنین . 

کلید هم داخل جاکفشی همیشه میذاریم .

این خانم هم میگه باشه 

این موضوع به شدت براش عادی بوده و این اقا هم که ته شخصیت بوده تو ساختمون و شکی نداشته به حرفاش

میره کلید و برمیداره و در و باز میکنه و مستقیم میره سمت اشپزخونه که یهو مرد از پشت بغلش میکنه😰😰😰

و اتفاقی که نباید میفته 😰😰😰 این هرچی التماس و اصرار میکنه ولش نمیکنه و حتی میگه بیخودی سر و صدا نکن . دوربین های ساختمون نشون میدن که خودت اومدی تو خونه ی من 😞

خلاصه این زن به زور از اونجا خارج میشه و الان مونده چیکار کنه 


این و گفتم که به همه اعتماد نکنین 

با همچین موضوعات ساده ای میشه همچین اتفاقی بیفته



 حق الناس کل زندگی رو میریزه بهم 

کثاااافت 

زنه متاهل بوده مرده چی

بچه ها میشه برام دعا کنین 😔خیلی زندگی بدی داشتم خیلی ،بهم خیانت های زیادی کرد از فامیل خودش گرفته تا هرزه های.... رفیق باز بود مشروب خور بود بچه ننه بود قهر میکرد دیگه نمیومد اختیارش خودش نداشت مادرش داشت اخلاق نداشت کلاهبردار بود آخرم با اجبار و به زور برد مهریمو بخشیدم بعد ماه بعدش دادخواست طلاق داد بی ابروم کرد همه جا مثل سگ پرتم کرد بعدم زود زن گرفت  اونم کی دوست سابقم رو😔 نمیدونم عدالت خدا کجاست مگه نمیگن اشک یتیم عرش خدا رو به لرزه در میاره، پس چرا کاری انجام نمیده چرا برام  چرا من یتیم باید این همه سختی بکشم.... الان که ورشکست شدیم زیر خط فقر رفتیم منو خانوادم داغونم فقط میخوام یه دعای خیر و خوب برام کنین یا یه صلوات بفرستین خیلی داغونم خیلی...🥺😔

من بودم نه فقط به این دلیل بلکه به دلایل دیگه هم نمیرفتم

چهارسال دیگه ام دزد بیاد خونه طرف میگن فلانی کلید برداشته اونروز وچه و چه

از اونایی که تاپیک میزنن و نظر مخالف خودشونو قبول ندارن انقدر بدم میاد😒یا اونا که نظر مخالفتو بشنون جنگ راه میندازن تو کامنتا

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

وای خدا چ بد، بیچاره اون زن،  چرا زنا هرچی ک میشه زود باور میکنن بضی وقتا ادم حرصش میگیره، مث همون زن ک چند روز پیش خودشو کشت مث همین بود جریانش تقریبا

اینجا خیلی دیدم از شقاق و یبوست میگن نتیجه تجربه دوسالمو میگم انجام بدین روزانه ی قاشق روغن زیتون بریزین رو غذاتون شبا موقع خواب روغن زیتون وکرچک قاطی کنین بریزین تو ناف و جهت عقربه های ساعت ی کم ماساژ بدین اگه بیرون روی گرفتین نزنین دیگه  ی وازلین هم بزارین توی دسشویی موقع دفع بزنین ب پشتتون تا چند ماه تکرار کنین خوب میشین حتما❤
من بودم نه فقط به این دلیل بلکه به دلایل دیگه هم نمیرفتم چهارسال دیگه ام دزد بیاد خونه طرف میگن فلا ...

زنه اعتماد کرده 

موضوع به نظرش خیلی ساده بوده

 حق الناس کل زندگی رو میریزه بهم 
زن هم متاهل بوده 

وای خدااا

بچه ها میشه برام دعا کنین 😔خیلی زندگی بدی داشتم خیلی ،بهم خیانت های زیادی کرد از فامیل خودش گرفته تا هرزه های.... رفیق باز بود مشروب خور بود بچه ننه بود قهر میکرد دیگه نمیومد اختیارش خودش نداشت مادرش داشت اخلاق نداشت کلاهبردار بود آخرم با اجبار و به زور برد مهریمو بخشیدم بعد ماه بعدش دادخواست طلاق داد بی ابروم کرد همه جا مثل سگ پرتم کرد بعدم زود زن گرفت  اونم کی دوست سابقم رو😔 نمیدونم عدالت خدا کجاست مگه نمیگن اشک یتیم عرش خدا رو به لرزه در میاره، پس چرا کاری انجام نمیده چرا برام  چرا من یتیم باید این همه سختی بکشم.... الان که ورشکست شدیم زیر خط فقر رفتیم منو خانوادم داغونم فقط میخوام یه دعای خیر و خوب برام کنین یا یه صلوات بفرستین خیلی داغونم خیلی...🥺😔
وای خدا چ بد، بیچاره اون زن،  چرا زنا هرچی ک میشه زود باور میکنن بضی وقتا ادم حرصش میگیره، مث ه ...

میگفت کل ساختمون به این مرد اعتماد داشتن از بس متشخص بوده

 حق الناس کل زندگی رو میریزه بهم 
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز