سلام دوستان،من چند مدتیه خونمون اوردیم شهر شوهرم اینا،چند روز پیش همسرم رفت تهران برا کاری ،من تنها با بچه ها بودم،بعد زلزله وحشتناک اومد ما هم خونمون طبقه ۶ ،مادرشوهرم گفت بیاین خونه ما،از اونموقع هر روز پس لرزه میاد منم میترسیدم برم خونه اینجا همکفه زود میریم حیاط
خلاصه من عصر با ماشین پدرشوهرم رفتیم خونه وسایل بردارم ک تو راه برگشت دستش رو گذاشت رو پاهام حرف زدنی من اولش فک کردم از محبته ،چون گفتم وای رفتم خونه استرس داشتم خونه بریزه،گفتم اونکار کرده ک من اروم شم،ک اروم اومد جایی ک نباید بره😒😔
منم پس زدم دستش و گفتم عهههه😡
دستش فوری کشید،بعد اون رفت بیرون من حموم کردم شب ک برگشت من اشپزخونه شام گرم میکردم اومد گفت حموم کردی؟؟ فرصت خوبیه برا فردااا😐😐😐
منم سریع اومدم بیرون،دیگه جلو چشمش نیستم ،هی بدنگام میکنه میترسم🤕
چیکار کنم ،ب کی بگم؟
همسرمم فردا میاد بهش بگم یا نه؟ به مادرشوهرم بگم؟
برم خونه خودم هم کلید داره میترسم بیاد ،باز اینجا مادشوهرم هست