نپرسیدم فقط گفت پایین اومده ولی برج ده سال گذشته ۴بود نمیدونم چی شد یهو کم شد سونو داخلی کرد گفت کم ...
خواهر من ذخیرش 1 و نیم بود دکتر بهش گفته بود بیا ای یو اف همون ماه طبیعی باردار شد شما هم نگران نباش به خودت بگو که من تمام تلاشم رو دارم میکنم که بعدها خودم رو سرزنش نکنم بابت تنهایی بچه اولم
دلم نمیخاد دخترم تنها بزرگ بشه میریم پارک همش خودش تنها به بقیه بچه ها نگاه میکنه تو شهر غریب ...
منم یه دختر دارم مدام حسرت دوستاش رو میخوره که خواهر دارن منم بیش از یه ساله اقدامم با یه تجربه سقط البته جدیدا ه این نتیجه رسیدم که باید سپرد به خود خدا مگر نه آدم بخواد غصه بخوره نابود میشه عزیزم