سلام بچه ها بیاین ی راه حل بدین ۳ماه عقدم از قبل با همسرم دوسال دوست بودیم فقط ی خواهر داره دقیقا هم سن من که ازدواج کرده سر خونه زندگیشه از دوران دوستی همسرم مارو باهم اشنا. کرد و ما خبلی باهم خوب شدیم درست مثل دوتا خواهر با خنده هاش خندیدم با گریه هاش گریه وضعیت عصفناکی داره شوهر خیانتکار بد دل و وحشی ولی خودش دیوانه وار عاشق شوهرشه جوری که بارها بهش خیانت کرده و این مچشو گرفته شوهرش کتکش زده که حق دخالت نداری اوایل دلم براش میسوخ باهاش حرف میزدم بعد دیدم فایدع نداره بیخیالش شدم چون دوبارع با شوهرش اشتی میکرذ و من میشدم ادم بده برا همین هرموقع درد و دل میکرد حرف نمیزدم چون میدونستم فرداش اشتی میکنه گذشت ما ازدواج کردیم از همون تایمی ک پامو تو خانوادشون گزاشتم باهام سر جنگ برداشت در صورتی ک من همیشه دوسش داشتم مهربون بودم باهاش مثلا چن وقت قبل مهمونی بودیم من پیش دخترخاله همسرم نشسته بودم ایشون فتنه ب پا کرذ ک چرا پیش من ننشستی و مادرشوهرم تحریک کرد ک بیوفته جون من مادرشوهرمم دیوانه وار عاشق دخترشه ینی چشاش کوره جز اون کسیو نمبینع من هیچی نگفتم گذشت تا اینک خاله من همسرم و مادر و پدرش دعوت کرد ب رسم ادب درصورتی ک وظیفه نداشت بهترین لاکچری ترین رستوران کرف که منو سربلند کنن ی روز ناهار خونشون بودم گوشی مادرشوهرم ویبرع زد ایشون کف نکاه کن ببین کیه اک دخترمه جوابشو بدع بگو دستش بندع دقیقا پیام های قبل پشت سرم غیبت کرده بودن که گدا گشنه فلان چرا منو دعوت نکرده از بس گدان و چ توهینایی و مسخرم کرذن درصورتی ک مادر و پدر من چن بار زنگ زدن و خواهرشوهرم خونمون دعوت کردن ارزش قائل نشد پاشه بیاد منم گوشی مادرشوهرم کزاشتم کنار رفتم اتاق بغض گلوم کرفتع بود منی ک همیشه همه جا حامی و پشتیبانش بودم چیکارش کردم مگ پشت سرم حرف زده نتوستم خودم کنترل کنم ب همسرم گفتم با کریه اونم رف سراغ مادرش ک چرا پشت سرش حرف زدین مادره هم زنک زد جای عذرخاهی بایذ ذخترم دعوت میکردین باید با دعوا اشکم دراوردن چیکار کنم چطور برخورذ کنم توروخدا خواهرانه راهنماییم کنین من با این قوم تاتار فامیل شدم شوهرم عالی ترین مرد دنیاس ولی خواهرش
کلا اروممم ولی تو تاپیکم بخوای سر ب سرم بزاری میشورم میزارمت کنار
یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.
بجای گریه به مادرشوهرت میگفتی دفعه اول و اخرتون باشه پشت سر خانواده ام توهین و صحبت می کنید بار دیگر جور بدی برخورد میبینید به خواهره هم پیغام بده حرفهایی که لایق خودته به خانواده من نسبت نده ادم انقدر بی ارزش و حقیر که زبانا بگه چرا دعوت نشدم چرا دعوت نکردین؟؟؟؟؟با گریه و ناراحتی ضعف نشون نده بجای شوهرت هم خودت قاطعانه حرفت رو بزن ازین به بعد هم رابطه ات رو کم در حد مهمونی که دعوت میشه نگه دار دوری دوستی
مهربونم اگه دوست داشتی برای ارزوی پسرکم که داشتن خواهر و برادر است با آمینی مهمونمون کن مهربونم❤
عزیزم خواهر شوهرت عقده داره. تو تا زمانی که سعی کنی راضیش کنی این بدتر میکنه. توام از این به بعد از سر قصد و غرض باهاش بد باش و بهش بگو خوب کردم فلان کردم ولی جلوی شوهرت یهو باهاش خوب شو و مظلوم نمایی کن بزار حرص بخوره