یعنی پدرشون اصلا بهشون گیر نمیده که شب کجا بودی و...
تازه یه جا گفت زنگ زدم به رئیس محل کارش که بیاد دنبالش انگار اقاهه پشت در بود تا گفت بیا جلوش ظاهر شد و تا امد مهدی بفهمه زود سوار ماشین رئیس شد و فرار
معلوم بود دروغه
شاید هم راست باشه توش غلو کرده و پیاز داغش را زیاد کرده