هدف خسته تجرد
وچقدر خدشحال که شوهردار شدم
توسن ۳۲
واخرم لیاقت نداشت دوباره مجرد
وهمچنان به دلیل نیازهام وهمدم ازدواج میخوام
۳۷سالمه بجه ندارم
دوساله جداشدم
بیشتر عشق وحال یک نفرداسته باش
م
دوسم داشته باسه منم ایصا
وخیلی چیزها
اونم همین بود ولی بعرش کنار کشید ومجبور توافقی جدا شدم
مغز ادم سوت میکشه ازین حد از اینکه خوده زن بودنتونو کم میبینین
یعنی چی گیر بدن ، ادم به خودش بستگی داره چجوری رفتار کنه که کسی گیر بده یا نه
من خودم زنم وخودمو با صدتا مرد عوض نمیکنم
هیچ کار زنونه مردونه وجود نداره لطفا هرکی این متنو میخونه باید افکار مزخرفی که به خوردمون دادنو از مغزمون پاک کنیم که اینکه او هرکار و زندگیی مردی باید باشه
خودتون مرد خودتون باشین
[QUOTE=253611679]چه زیبا[/QUOTمطمئنی ، الان ازدواجیعنی جنگ.
ب نام خدا
پول و رفاه
هدفی نداشتم...خانواده ی شوهرم هدف داشتن از ازدواج پسرشون
هیچی بهزور شوهر دادن اونم باوجوداینک میدونستن من بچم
خیلی چیزها رو فقط باشوهر تجربه میکنی
ومنم ۷سال قبل این ازدواجم مجردی سختی داشتم
۷سال تموم درگیر .....بودم
و۳۲لزدواج
۳۵جدا
همچنان به دنبال بخت خوبم
ازدواج مجدد
آزادی😕
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
