الان چن شبه به خاطر سرماخوردگی و عفونت گلو نمیتونم درست بخوابم صبح زود باید پاشم بچه ها رو صبحانه بدم و هر کدومشون رو یه ور شهر ببرم مدرسه وقتی هم میام خونه انقدر کار هست که نمیتونم یه چرتی بزنم همش استرس دارم که نهار ندارم ظرفا نشسته س.... تازه مادر بیماری هم دارم که الان چند ساله نیاز به پرستاری داره و بچه های دیگمون زیاد نمیرن و با من راحتتره و خونه بابام تا اینجا با ماشین چهل دقیقه تو راهم و تو نسیر باید خریدا اونا و خودمون رو انجام بدم... ننیدونم والا خدا بهم کمک کنه.... شما باشین چطور برنانه ریزی میکنین
آخه من هر ظهر غذای تازه درست میکنم و شب هم میخوریم و روز بعد باید غذای جدید و خوب درست کنم این قانون ...
منم برنج رو هروعده تازه دم میکنم ولی خورشت مال شب قبل توو ظرف درب دار داخل یخچال چیزی نمیشه تازه قورمه سبزی میمونه خوشمزه تر میشه. یا پسرم عاشق اش رشته هست امروز درست کنم میگه واسه فردا هم برام بزار. ما هم از غذای مونده بدمون میاد ولی واقعا نمیرسم این روزها که پسرم میره مدرسه واقعا از شدت کار زیاد نمیدونی به چی برسی
توو تبلیغ پوشک بچه هه میگه دوسِت دارم مای بی بی. خب پدسگ تو که به این خوبی حرف میزنی بگو ع ن دارم..