الان حدود دوهفته س خونه بابام هستم، شوهرم زنگ نزده و پول هم برام نریخته به حسابم، کلافه ام ! وقت مشاوره گرفتم برم باهاش صحبت کنم، از طلاق می ترسم و اوضاع خونه بابامم نمی تونم تحمل کنم ولی خونه شوهرمم بدتر از اینجاست... حالم خیلی بلده
دلیل اختلافتون چیه؟
قضیه هخیانته
😔😔
منم مثل شمام
انشاالله مشکلت حل بشه
اگه قهر رفتی که باید تحمل کنی اون تماس بگیره به هیچ عنوان تماس از طرف شمانباشه تحمل کن چاره نداری مشاور خانواده ام برو وقتی برگشتی
چرا رفتی قهر بچه نداری
منم خونوادم بدرده لای جرزمیخورن هیچ حمایتی ازم نمیکنن مجبورم بمونم بسازم وبسوزم کناره شوهری که هیچ بویی از انسانیت نداره مادرم فقط فکره پسراشه وبس هیچ حلالش نمیکنم هیچ وقت محبت مادری ازش ندیدم اینم از زندگیم ای خدا کمکمون کن
اشتباه کردی رفتی خونه بابات خودت باید بسازیش زندگی توعه عزیزم
تو بچه هم داری؟ من خیلی تلاش کردم زندگیم درست بشه، ولی نشد، هیچ چی برای شوهرم کم نذاشتم، واقعا هرکاری از دستم براومد انجام دادم حتی خودشم میگه تو چیزی کم نذاشتی... ولی دیگه کلا زندگیمون رو ول کرده و چسبیده به مادر و برادر و خواهرش! انگار من اصلا وجود ندارم...
دلیل بچه نخواستنش چیه؟ ایرادی داره یا...؟
من نرفتم، راه دور هستیم زنگ زدم پدر و مادرم اومدن دنبالم، با هم برگشتیم و شوهرم ما رو رسوند اینجا! خودشم یه روز موند و برگشت. ولی به من میگه باوجود همه حرفایی که از خودش و مادرش شنیدم برگردم و زندگی کنم، گفتم خونه جدا بگیر که کنار مادرت نباشیم و من میخوام بچه دار بشم ولی اون نمی خواد کلا مشکل ریشه اییه و وابستگی شدید اون به خانواده شه. حاضر نیست تغییرش بده منم دیگه نمی تونم تحمل کنم
خودت فکر میکنی تمام پل های پشت سرت رو خراب کردی یانه راه برگشتی هست؟
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
30 ثانیه پیش
32 ثانیه پیش
32 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
