2777
2789
عنوان

دیگه هیچ حسی نسبت به شوهرم ندارم

815 بازدید | 30 پست

انقدر دعوا کردیم قهرهای طولانی داشتیم کلا سرد شدم ، الان هم باز دعوامون شده ، فقط به خاطر کارهای بچه باهاش حرف می زنم ، مادرشوهرم بالاخره به آرزوش رسید

ما هم همینطور

الانم اونجاس

لطفا کتاب‌ِ خوبِ‌ غیرِ زرد معرفی‌ کنید#عاشق_کتاب علاقمند ب رمان‌های روانشناسی طور هستم کتاب‌هایی ک آشنا هستم کوری_دختری از جنس خاک_کیمیاگر_جز از کل_کتاب دزد_بلندی های بادگیر_دختریکه ماه را نوشید_ما تمامش میکنیم_خطاب به عشق

یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون در گیر دردهای بدنی یا ناهنجاری هستید تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

عزیزم اینجا کسی راهنماییت کنه هم درس نیست با مشاور روانشناس کمک بگیر من کتک خوردم دعوا کردم الانم از بیمارستان میام اسنپ یه بخش مشاوره داره انلاینی خیلی خیلی بهتر اشتباه من تکرار نکن 

آرامش ‌خونه دست توعه عزیزم  میتونی از خرابه قصر بسازی  قدرت خودتو دست کم نگیر

آخه چطوری منم همین مشکل رودارم اصلاشوهرم حرفم روقبول نداره خیلی باحرف زدن اومدم درستش کنم ولی نشدخستم الانم منم قهرم 

بهتر نیست زندگیتو مدیریت کنی و دشمن شاد کن نشی

آخه شوهرم خیلی به حرف مامانشه ، اون هم دقیق می دونه نقطه ضعف من اینه شوهرم تنهایی بره خونه فامیل ، همیشه انگشت می ذاره رو نقطه ضعف من ، دعوا راه میندازه ، مثلا میگه منو ببر خونه فلانی عیادت و....

آخه چطوری منم همین مشکل رودارم اصلاشوهرم حرفم روقبول نداره خیلی باحرف زدن اومدم درستش کنم ولی نشدخست ...

عزیزم بهترین راه اینه به خودت برسی 

باهم بازی انجام بدین توی خونه 

سینما و پارک و تفریح برید 

باهم کتاب بخونید با هم آشپزی کنید

و حرفهای عاشقانه که معجزه میکنه 

ماها همش غر میزنیم و حرفای زندگیمون همش پول و خونه و بچه و این جور چیزاست نهایتش شب رختخواب و اینا 


🚫 لایک نکن 🚫
چرا دعوا کردی عزیزم

خونه مادرشوهرم تولد بود ، شوهرم گفت تو هم بیا ، رفتم ، خواهرش تا منو دید رفت تو اتاقش در رو کوبید ، اون یکی هم سرسنگین سلام کرد ، من به شوهرم گلایه کردم ، آخرش حرفمون رسید به اینجا که بهم گفت تو خری خوبی نمی فهمی و غلط می کنی ، من هم یه عالمه گریه کردم ، خیلی دلم شکست ، روز بعد از سر کار که برگشت معذرت خواهی کرد ولی چه فایده

خونه مادرشوهرم تولد بود ، شوهرم گفت تو هم بیا ، رفتم ، خواهرش تا منو دید رفت تو اتاقش در رو کوبید ، ...

ای جان 

عزیزم مشکلاتت رو خودت حل کن اگه باخواهرشوهرات مشکل داری از خودت دفاع کن نیا پیش همسرت گلایه کن 

همسرت رو بین خودت و خانوادش قرار نده رفتار اونا ربطی به همسرت نداره 

از سرزنش دوست تا مضحکه دشمن /تاوان تو را می‌دهم هر روز/ آرزوهام همیشه آرزو موندن

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   honye_ella  |  2 ساعت پیش
توسط   vittozahra  |  2 ساعت پیش