لطفا یکی این کاربر رو برام تک کنه

@سپاس1  

@سپاس1  

@سپاس1  

ببین همینه

ممنون لطف داری  

سلام دوست عزیز 

روزی که این تاپیک رو دیدم، سایت به دلیل مسائل جاری قطع بود 

فقط تونستم لایک کنم که بدونی دیدمت. 

بعدش شروع کردی به خوندن، هر روز توی اعلاناتم میدیدمت، برات آرزوی برکت و آگاهی و عشق می کردم، تقریبا 35 صفحه دیگه مونده تاپیک رو تموم کنی، امیدوارم به اندازه ی زمانی که برای خوندنِ اون تاپیک صرف کردی (والبته به من منت گذاشتی که وقتتو برای نوشته ها و مطالب من گذاشتی) به همون اندازه هم برات مفیدِ فایده بوده  باشه (خیلی وقتا میدیدم که نیمه شب یا صبح زود می خوندی). 

الان چیزی نگو 

تاپیک رو که تموم کردی، همینجا برام پست بزار، در خدمتت هستم دوستِ من. 

شاید برات سوال باشه که چرا تاپیک قفله، دلیلش این هست که هرچی باید گفته بشه توی همون 200 صفحه گفته شده و باقیش میشه تکرارِ مکررات و زیاد شدنِ بیخودیِ صفحاتِ تاپیک و به دنبالِ اون مقاومت در مقابل خوندنش به دلیلِ زیاد بودنِ حجم صفحات. در واقع اگه تاپیک قفل نبود کاربرها بلافاصله با دیدنِ تاپیک شروع به پست گذاشتن می کردن درحالیکه الان که تاپیک قفله وقتی مطالب رو می خونن کم کم جوابِ سوالاتِ خودشون رو لابه‌لای مطالب می گیرن. در ضمن با بحث و دعواهای احتمالیِ کاربرها، تاپیک هم به حاشیه کشیده نمیشه. 

درپناهِ نور و عشقِ خدای مهربون باشی ✨✨✨

سلام عزیزم 

ممنونم بابت ابراز لطف و محبتت به من و خانوادم. 

خدای مهربون خودش حافظ و نگهدارِ خودت و عزیزانت باشه و به دلت آرامش بده و قلبت رو لمس کنه ✨✨✨

خوشحالم که مطالب تاپیک برات مفید بوده و تونسته کمی به حسِ خوب و آرامشت کمک کنه. 

مطمئن باش آیه ای که در صفحه ی 195 دیدی تصادفی نبوده، توی همون صفحه به نشانه ها اشاره شده، فقط ما باید هوشیار و آگاه باشیم و نشونه ها رو درک کنیم. 

متاسفم بابت درد و رنجِ روحی ای که میکشی می تونم درکت کنم شما چندمین کاربر هستی که در این مورد با من صحبت کرده و خیلی وقتا روندِ عادی زندگیشون بابت این فوبیا مختل شده. 

عزیزم گذشته از مطالعه ی تاپیک و تجدید نظر  کردن در ماهیتِِ مرگ و زندگی و تغییر ِ چهارچوبی که از بچگی توی ذهن ما در مورد مرگ شکل گرفته، شما باید علت رو بررسی کنی، اینکه بدونی اولین بار کِی و کجا این فوبیا سراغت اومد، یا چه مواقعی بیشتر سراغت میاد، یا چه اتفاقی یا شرایطی بدترش می کنه، با پبدا کردنِ علت و عوامل، می تونی تا حدود زیادی کنترلش کنی. 

ولی خودت راه حلِ هوشمندانه ای پیدا کردی یا شاید خواست خدای مهربون بوده که شرایطِ فراغتت آخرِ شب و اولِ صبح باشه، درست زمانیکه بیشترین افکارِ منفی به سرت هجوم میاره و به دنبالش احساسات منفی میاد، و خوندنِ مطالبِ آرامش بخش و مثبت، خیلی کمک کننده هست. 

به خصوص آخرِ شب قبل از خواب، ما معمولا با هر حس و حالی که به خواب بریم، صبح هم با همون حس و حال بیدار میشیم، پس اگر شب قبل از خواب آرامش و روحیه مثبت داشنه باشیم، صبح هم حالِ دلمون خوبه. 

در جوابِ همه ی اون اگر اگرها ( اگر من نباشم، اگر بچه ام نباشه، اگر همسرم نباشه و...) بگو خدا که هست، خدایی که از همه ی ما به ما مهربون تر و دلسوز تر هست. می دونم گفتنش راحته ولی قبول کردنش با احساساتِ انسانی و زمینی ما سخته، ولی یک مدت که تکرار کنی به باورِ قلبی هم می رسی و قلبت آروم می گیره ان شاءالله. 

راستی نگفتی چندتا فرشته داری؟ 

خدا حفظشون کنه برای تو و همسرت 

و همچنین، شمارو برای فرزندانتون 

راستی اگر دوست داشتی امضاتو عوض کن، یعنی بارش رو مثبت کن. 

همیشه به چیزهایی که دوست داری فکر و تمرکز کن 

نه به چیزهایی که دوست نداری.