خیلی روزای سختی دارم میگذرونم
از زندگیم و همسرم دورم ،خیرسرم ای وی اف کردم تو مرحله بعده انتقالم اومدم خونه پدرم استراحت کنم از ظهر ی دردی دارم ک خدامیدونه مشکوک ب اپاندیس اخه تو این شرایط اونم اپاندیس چی بگم بخداااا😭😭😭
الانم از درد و استرس خابم نمیبره منتظرم صبح بشه فقط😭
ان شاءالله که چیزی نیست عزیزم نگران نباش
تنها نیسی منم سقط کردم ازدواج کردم شهر غریب یه پسر ۲ ساله دارم هیییییچکس جز خدای بالا سرم کنارم نیست۱۴ روزه از شدت خونریزی پاهام سست شده ولی مجبورم به هوای پسر کوچیکم کارامو تنهایی بکنم برو خداتو شکر کن خونه پدرتی یکیو داری وقتی درد داری قرصتو بده دستت بخوری
من بابام نزاشت مادرم بیاد پیشم مشکل اعصاب داره و خیلی بی دلیل منو مقصر حال خرابش میدونه اصلا نمیدونم چرا باهام قهره نمیدونم چرا بهم زنگ نمیزنه حتی زنگ نزد حالمو بپرسه اجازه نداد مامانمم میاد جمم کنه خیلی دلشکستم خیلی
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
