پیرو تاپیک قبلم که بچه های همسایه با دخترم بازی نمیکردن و حتی جواب سلامش رو نمیدادن... امروز دخترم رو بردم تو محوطه دوچرخه سواری منه باز بچه ها به هوای خودشون داشتن بازی میکردن و به دختر منم محل نذاشتن یه مدت کوتاهی که گذشت دخترگفت مامان من میخوام برم با بچه ها مسابقه بدم. منم بچه هارو صدا کردمو گفتم با دخنر منم بازی کنین. همگی انگار منتظر بودن که من ازسون بخوام سریع اومدن و دست دخترمو گرفتن بردن بجز یکی از اونا. بعد حتی یکی از بچه ها به بقیه میگفت آروم مسابقه بدین تا دختر من که کوچیک تره بهشون برسه... اما همون دختره قیافه اش رو تو هم کرده بود و میگفت من مسابقه نمیدم
یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.
من پسرمو هروقت میبرم پارک سریع یکیو پیدا میکنه میکه باهام دوست میشی یا چندتا بچه ک بازی میکنن میره میگه منم بازی
😍😌متاهل وصدالبته متعهد هرآدمی باید یه باباطاهر تو زندگیش داشته باشه ک بهش بگه گل سرخم چرا پژمرده حالی بیا قسمت کنیم دردی ک داری بیا قسمت کنیم بیشش بمن دِه ک تو کوچک دلی طاقت نداری😍😘🤗😇
بعدش دیدم که تو گوش بقیه میگه اگر میخواید باهاش بازی کنید من بازی نمیکنم.... این دختره همیشه کار همین بوده من از زمانی که حتی بچه نداشتم و اون یه دختر خیلی کوچیک بود تو محوطه میدیدم که بین بچه هارو به هم میزنی ولی هیچ وقت فکرشم نمیکردم آدما از این سن میتونن دلشون رو سیاه کنن. الان موندم چیکار کنم دیگه نذارم بچه ام بره تو کوچه یا جلوی رفتار های این دختر وایسم!؟ آخه اونم بچه اس هرچقدرم دل سیاه باشه یه بچه اس منکه نمیتونم باهاش درگیر بشم یا وارد جنگ بشم که... موندم چیکار کنم آخه
خب دخترت خودش باید بره سمت اونا باهاشون همراه بشه من پسرمو هروقت میبرم پارک سریع یکیو پیدا می ...
بچهذمن بخدا حتی تو پارک دوست پیدا میکرد.اما مدتی بود که بخاطر رفتارای بچه های همسایه دخترمم داشت منزوی و خجالتی میشد... یه مسئله مثل خوره افتاده بود به مغزم... الان دیگه فهمیدم که قضیه چب بوده اما نمیدونم چیکار کنم