زنداداشم مریض بود
یه روز داداشم یه دعا پیدا میکنه تو خونه میبره اداره 😂
همکاراش یکی بهش معرفی میکنن
میبره به اون نشون میده .. بهش گفتن این دعایی که تو سمت زنهای دیگه نری
مادرزن داداشم این دعا رو گرفته بود
داداشمم خیلی ناراحت شد با مادرزنه کلی دعوا کرد