2777
2789
عنوان

ینی بچم منو یادش رفته؟

1087 بازدید | 31 پست

سلام دوستان بچه من از ۱۵ماهگی منو ندیده الان ۴ماهه دوره ازم 

به نظرتون هر موقع منو ببینه میشناسه یا یادش رفته منو؟؟؟

توروخدا دعا کنید زود تر ببینمش 😔

خدا دوباره سرپاتون میکنه:) درست جلوی اونایی که زمینتون زدن💚                                                         مامان آوینا خانوم هستم🧡                                    بابی انت و امی یا اباعبدالله❤

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

می خواید جدا شید

"کسی که بیش از حد فکر می کند، کسی است که بیش از حد هم عاشق می شود" و من این را احساس کردم 😍 وقتی جواب ریپلای رو نمیدم دلیلش اینه : 1) بی احترامی در کلام (افرادی که سلامت روان ندارند به دنبال بی احترامی به دیگرانند)، 2) خشم در کلام (امام علی (ع) : اوج سبک مغزی، خشونت است)، 3) مشهود بودن حسادت در گفتار (امام علی (ع) : آفرین بر حسادت، چه عدالت پیشه است، پیش از همه صاحب خود را می کشد)، 4) عدم درک درست از پاسخ من به استارتر (امام علی (ع) : از سخن گفتن با کسی که گفتارت را نمیفهمد بپرهیز که تو را به ستوه می آورد)، 5) برداشت من اینه که فرد به دنبال بحث و جنجاله (مارک تواین : هرگز با احمق ها بحث نکنید، آنها اول سطح شما را تا سطح خودشان پایین می کشند، بعد با تجربه یک عمر زندگی در آن سطح، شما را شکست می دهند) و جمله آخر خطاب به کاربرانی که درباره کاربران دیگه تاپیک غیبت میزنن و کسانی که تو این تاپیک ها استارتر رو همراهی میکنن (امام علی (ع) : غیبت کردن آخرین تلاش افراد زبون و ناتوان است)

ایشالله زود تر ببینیش 

نه مامانش توی تو. بهش شیز دادی مامانشو نه🥺🥺

حیف که از جنس شبید و حاکم به خاک تنم.          خاک  شم اگه یه روزی از خاکم دل‌ یکنم.               از خزر‌تا خلیج‌فارس‌جای‌زخم‌قدیمی‌گلوله‌هاست مگه میشه خاکتو به بیگانه داد.    ‌.                     خائن شرمنده از اینه هاست                               هر چند خوب و ید نزدیک میشود اغاز انهدام گریه نکن وطن ((((  شاهین نجفی))))))                            (((( روزی پدری دختر خودش رو تو قمار میبازه  خبر به گوش دختره میرسه فرار میکنه پناه میبره به عابد شهر نیمه های شب دختر میفهمه عابد بهش چشم داره و میخواد بهش تجاوز کنه فرار میکنه به سمت جنگل تو جنگل کلبه چوبی میبینه میره تو کلبه میبینه چند تا پسر مست دارن مشروب میخوردن از ترس و خستگی از حال میره   وقتی به هوش میاد کلی  پتو روش بوده وقتی میره بیرون میبینه جلوی کلبه چند تا پسر مست از سرما  افتادن یخ زدن و مردن میره وسط شهر جار میزنه  :((از قضا روزی حالم این شهر شوم وسط شهر ۲ میخانه بنا خواهم کرد جان  صد شیخ به یک مست فدا خواهم کرد که نگویند مستان ز خدا بیخبرن ))  
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز