۵یا۶تا گربه بهشون غذا دادم بهم عادت کردن هر روز و هر شب میان دم در خونمون یکیشون خیلی مهربونه ی روز درو روش بستم ترسید کلی سروصدا کرد چند شب نمیومد ولی الان ۲شبه ک میاد دوتا خواهر و برادربچه هستند ک یکیشون خیلی باهام مهربونه خودشو میمالونه بهم و میزاره نازش کنم حالا قرار فردا برم یدونه بچه گربه بیارم بزرگ کنم توی خونمون باشه نمیدونم این هارو چیکار کنم اونی ک درو روش بستم امشب اومده در خونمون ی عالمه میو میو کرد رفتم بهش غذا دادم ولی یکم ازم میترسه یدونه بچه گربه دیگه هست ک هر شب میاد دم در خونمو ولی از گربه های دیگه میترسه منم نمیتونم بهش غذا بدم با اینکه هیچی بهش نمیرسه بازم میاد این هایی ک بهم عادت کردن رو چیکار کنممممم😭😭😭دلم نمیاد بهشون غذا ندم یا بزنم برن امشب سعی کردم یکاری کنم ک برن ولی بخاطر اینکه سرشون داد زدم کلی ناراحت شدم و گریه کردم 😫😭خیلی دل نازکی دارم و ب حیوونا احترام میزار یکم باهاشون تند حرف بزنم خودم پشیمون میشم حالا قرار ی گربه بیارم خونه دلمم نمیاد اونارو بهشون غذا ندم بنظرتون چکار کنم؟؟؟؟؟؟؟💔
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.