بچه ها دوست پسرم قصد ازدواج هم داریم .چند وقته پیام دادن و ارتباط در روز رو کرده روزی نیم ساعت قبلا روزی ۳ ساعت رو بود .اینم بگم سرش شلوغه ولی تماس و پیام رو جدیدا کرده نیم ساعت و دیدار هفته ای ۱ بار.زانوش دو هفته ست درد میکنه. منم به خاطر مشکلاتی که تو طلاقم خوردم و زندگی قبلیم افسردگی مزمن گرفتم .خودش میدونه افسردگی دارم حالم خوب نیست.حالا چند وقته درگیر زانوعه. امروز قرار بود شب همو ببینیم صبح پیام داد تا صبح بیمارستان بودم خوردم زمین زانوم از کار افتاده .در صورتی که سرکار رفته بود با اسنپ.منم خیلی پیگیر زانوش بودم تو این دو هفته ولی امروز گفتم میدونم زانوت درد داده ولی نکنه داری اغراق میکنی از من دور شی.گفت هیچ وقت نخواستی حقیقت رو بپذیری تو متاسفانه حرف حق رو نخواستی باور کنی.منم گفتم تو که باهام بیرون نمیای هفته ای ۱ بار فقط خونه همو میبینیم .من که خیلی درکت میکنم .بعد گفتم من حال روحیم خوب نیست تو هم به فکرم نیستی من دارم داغون میشم از زندگیم خسته ام ....بعد گفت صبر کن .بعد من از حال روحیم گفتم از این که چرا درکم نمیکنه بعد پیام داد فقط امروز نمیدونم انرژی منفی ای منم که تا خرخره درد دارم بعد گفت منو ببخش باید برم فیزیوتراپی ولی ازم ناراحت نباش. منم جواب ندادم.به نظرتون چند روز بزارم بی خبر باشه ازم؟هر بار تو بحث بهش گفتم اصلا من رفتم ولی زود بخشیدم میدونه که نمیتونم فراموشش کنم