2777
2789

خانوما عموی شوهرم هم سن خودشه نامزد عقدی( دائم) داره قراره یه ماه دیگه عروسی کنن 

الان از شوهرم خواسته یه روز کامل خونمونو بدیم دستش و خودمون بریم یه جا دیگه تا اینا راحت باشن 

خیلی ناراحتم اصلا دوست ندارم و تو رودر بایستی گیر کردم اصلا روم نمیشه به شوهرم بگم نه 

اونم اومد بهم گفت منم چیزی نگفتم دیگه رفته بود گفته بود باشه خانمم راضیه برا یه روز 

ولی قلبا ناراضیم چکار کنم دعایی بلد نیستین بخونم منصرف بشن نیان؟

منو خواهرم با این اکانت میایم نی نی سایت ( دو نفریم )

من باشم نمیدم...اگه عقدن برن هتل دیگه چه کاریه مزاحم خونه زندگی مردم بشن.

تاپیک مانکن های زیبا گروه طلایی💛💛💛.یه تثبیتی بااراده😍😍😍.وزن اولیه 98 وزن تثبیت 66 .قد 158

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

خیلی درمانده شدم چکار کنم خدا 

من بی نهایت به خونم حساسم اصلا دوست ندارم در نبودم کسی بیاد خونم عمو و زن عموی شوهرم آدمای خیلی خوبی هستن ولی چرا آخه نمی‌رن هتل یا یه جا دیگه

منو خواهرم با این اکانت میایم نی نی سایت ( دو نفریم )
من باشم نمیدم...اگه عقدن برن هتل دیگه چه کاریه مزاحم خونه زندگی مردم بشن.

خب چکار کنم چی بگم شوهرم گفته باشه الان من چ خاکی بریزم سرم

منو خواهرم با این اکانت میایم نی نی سایت ( دو نفریم )

الان که دیگه اب از سرت گذشته فقط تاکید کن از تخت خوابت استفاده نکنن اگه هم روت نمیشه دوشک تخت به دیوار تکیه بده رویش جمع کن بهشون بگو خیس شد چایی روش ریخت 

ممنون میشم برا حاجترواییم یه صلوات بفرستین😊
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792