اول زندگی پدرشوهرم برامون خونه خرید چندسال بعد ازدواج که یه بچه هم داشتیم ورشکست شد تو بورس و بدهی بالا آورد،خونه رو فروختیم،دوباره وضعمون خوب شد و براحتی میشد یه خونه ی خیلی خوب بخریم ،اما باز گذاشت تو بورس ،با دوتا بچه دوباره کااااامل ورشکست شدیم،دیگه الان هیچ سرمایه و هیچ امیدی مطلقا نمونده،اسنپ کار میکنه ...،اینقدر اوضاع داغونه که حتی نمیتونیم۲۰تومن جور کنیم برای قسط های مسکن ملی ،عملا بهم گفت قید خونه ی مسکن ملی روهم بزن،از لحاظ اجاره تو فشار هستیم
خیلی حالم خرابه،اینقدری که یهو از فکر و خیال دیوونه میشم میوفتم به جون بچه های بیچاره ام،دیروز کلی پسرم رو دعوا کردم
دیگه محبتی از شوهر بی فکرم نمونده برام،همه دارو ندار خودم و پدرم رو دادیم برای بدهی های شوهرم ،اما قدر نمیدونه و هیچی پیشرفت نمیکنه
به شدت حالم بده ،همش سردرد دارم و بدنم می لرزه،حس میکنم الانه که قلبم وایسه،فقط بگین چه طور باید یه کم از لحاظ روحی و جسمی خودم رو کنترل کنم
الحمدلله شوهرم به هیچ روانشناس و مشاوری هم اعتقاد نداره