2777
2789

با چشمی پر از اشک می نویسم 

دوسال پیش بود ۲۰ شهریور ۹۹ آمدم بیمارستان که آزمایش خون بودم که اگر شد من بهت پیوند بدم       

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

کار خون گیری که تمام شد رفتم توی محوطه بیمارستان پیش مامان و بابا کار هر روزشون بود حتی اگر تو را نمیدند بیان بیمارستان خاله از پیش اومد تا مامان بره بالا پیش گفتم مامان بهش بگو اجازه میده من بیام ببینمش ؟ 

 بابا بهم گفت نری ببینیش گریه کنی ها گفتم باشه چشم 

 با خاله رفتم بالا هم وقت ملاقات نبود هم نمیدانستم توی اون بیمارستان بزرگ باید کجا برم 

رفتیم تا رسیدیم به اتاقش  دیدمش 

عزیزم همه موهاش ریخته بود نه از مژه های بلندش خبری بود نه از ابرو های پرش ولی خودم را نباختم 

 

با خنده بهش سلام کردم  حالش را پرسیدم سر به سرش گذاشتم  سخت بود با بغض خندیدن ولی از پسش بر آمدم 

آخ چقدر دلم میخواست بغلش کنم حداقل دستش را تو دست بگیرم ولی نمی شد اون شیمی درمانی شده بود 

براش خطر ناک بود 

الهی بمیرم اون به من میگفت برو محیط بیمارستان خوب نیست مریض میشی بهش گفت خوب میشی زود میای خونه باورم بود خوب میشه باورم بود میاد خونه باورم بود دامادیش را میبینم من به خدا ایمان داشتم 

خودش امید داشت که خوب میشه 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز