من خودم اوایل عروسی شوهرم از کارش بیکار شد تقریبا تا یک سال کارش جور نشد ب بدبختی با یه بچه اموراتمون میگذرونیم ولی نمیذاشتم حتی خانوادم هم بفهمن چی بهم میگذره ینی وعده غذاییمون فقط یه ناهار اونم ب سختی😭😭 ....یه رو. دختر جاریم اومد رفت سر یخچال ک هییییچی توش نبود یهو گفت چرا بخچالتون مث مسجده ...ینی ک هیچی توش نیست از خجالتی مردم
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
عضوگروه نارنجی🧡تاریخ شروع ۱۰/۲۵🧡وزن اولیه۷۲😬وزن ثانویه ۱۱/۵:۶۹/۸۰۰😎وزن ثالثیه😅 ۶۸/۶۵۰:۱۱/۱۶😉وزن هدف اول ۶۵🔐هدف دوم۶۰🔐هدف نهایی ۵۸🔐💛من موفق میشم،دیگه وقتی عصبی بشم شکلات نمیخورم نوشابه انرژی زا و چیپس و کیک و کلوچه ممنوع🤧😜،،دوستان،کارآگاهان،کنجکاوان تاپیک اول مال من نیستتت من متاهلم چندساله ازدواج کردم
بچه ک بودیم تعدادمونم زیاد بود مامانم دید هیچی برا خوردن نیست یکم گندم داشتیم آبپز کرد خوردیم با اینک بچه بود ولی غم مامانم همیشه تو ذهنم موند میترسید از گرسنگی بمیریم
اسی لباس گرم واسه زمستون نداشتم ، یعنی داشتم ولی اینقدر کهنه و داغون بود و مسخره میکردن بعضی از همکلاسیام ترجیح میدادم نپوشم، میلرزیدم عین چی ،لبام و پوستم کبود میشد وقتی میگفتن چرا لباس گرم نپوشیدی میگفتم گرممه نمیتونم
گاه باید رویید از پس ان باران... گاه باید خندید ... بر غمی بی پایان....🦋