دو تا آپارتمان کوچیک داریم یکی تو شهرستان یکی هم تهران.
یکیش رو سه بار اجاره دادیم یکیش رو هم ۴ بار.
تمامشون هم زن بیوه بودن
دفعه ی پیش به همسرم گفتم که دوست ندارم دیگه خونه رو به زن بیوه بدی گفت شانسی بوده تا حالا ولی دیگه نمیدم.
تا اینکه این خونه تهرانمون رو فروختیم. خریدار پولش کم بود و قرار شد بدیم رهن . بنگاهی گفت من خودم مستاجر میارم و قولنامه رو به اسم خودتون می نویسم.چند روز پیش بنگاه زنگ زد به همسرم که بیا امضا کن مستاجر آوردم.
شوهرم رفت و برگشت. بهش گفتم چند نفر بودن؟ گفت دو نفر یه خانومه با پسر ده دوازده ساله.
همسرم تو بنگاه به خریدار گفت هود آشپزخونه خرابه من همینجوری میفروشم خودتون درست کنید. 
خریدار هم قبول کرد. ولی وقتی مستاجر اومد شوهرم رفت هود خرید. امروز هم به من زنگ زد که یه سر میرم خونه مستاجر نصب کنم. بهش گفتم دوست ندارم بری.
گفت به خانومه زنگ زدم گفته من خونه نیستم، پسرم تو خونه تنهاست.
منم گفتم باشه برو. از صدام فهمید که ناراحت شدم ولی رفت.
الان اومده خونه نمیدونم چی بهش بگم.
تا حالا هیچ بدی ازش ندیدم ولی الان این موضوع خیلی اعصابم رو بهم ریخته