خون به دلم کرده
جیگرمو کباب کرده
اسایش نداریم از دستش
مریضه سادیسم داره نه دکتر میره نه دارو میخوره
عاصی شدم بخدا
از خوابگاه راحت شدم اومدم خونه گفتم تابستونه استراحت کنم گیر سه پیچ داد باید بیای باهام مغازه سرکار کمکم کنی منو برد تو راه تصادف کردیم یه ماه نتونستم کاری کنم همشم باید پرستاری میکردم دکتر میبردم جد و ابادمو اورد جلو چشمم
نه مثل دخترا بیرون میرم نه تفریح دارم نه هیچ کوفتی
هفته دیگه دوباره باید برگردم خوابگاه کوفتی امروز خیر سرم خواستم برم کفش بخرم گیر سه پیچ داد که خواهر کوچیکتم با خودت باید ببری وگرنه نمیری اونم نق نقو و اعصاب خورد کنه همش گیر میده راه نمیره اعصابمو داغون میکنه این همه لباس پوشیدم اماده شدم اخرش اعصابمو ریخت بهم اشکمو دراورد لباسامو دراوردم تمرگیدم سرجام
خاک تو سرم
به حق این غروب یه مرض صعب العلاج سرطانی چیزی به جون همهمون بیفته راحت بشیم از این زندگی کثافت