2777
2789
عنوان

شوهرتون کربلا بره بی دعوت میرید خونه مادرشوهرتون

| مشاهده متن کامل بحث + 1457 بازدید | 80 پست
بله میرم زنگ‌میزنم‌میگم میخوام بیام🤪


تو خیابون منو میبینم پدرشوهرم روشو می‌کنه اونور یه سره دعوا تو زندگی من انداخته حالا زنگ بزنم من دارم میام😐

خدایا شکرت ❤️ گر نگهدار من آنست که من میدانم شیشه را در بغل سنگ نگه میدارد

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

بهتر 

سراسوده بذار روبالش و از اسایشت لذت ببر 

موی دماغ میخوای؟

واقعیت این است که ما برای رنج کشیدن آفریده شده ایم اما به دنبال لذت میگردیم تنها راه ادامه دادن لذت بردن از این رنج هاست 
اون یکی عروسش باشه شبا موقع خوابیدنم می‌ره پیشش یه وقت تنها نمونه بعد به من میگه تونستی یه روز بیا&n ...

میرم ولی یه جوری برنامه ریزی میکنم در حد یه ساعت بشینم خونشون و برگردم برای ناهار یا شام تا دعوتم نکنن نمیرم البته وقتی شوهرم نباشه اینجوری رفتار میکنم

من به شخصه بی دعوت برای وعده غذایی هییییچ‌جا حتی خونه خواهرم نمیرم

درانتظار نی نی😍بی‌بی‌چکم روز میلاد امام‌‌‌سجاد ۱۷ اسفند ۱۴۰۰ مثبت ‌‌‌‌شد❤️   دختر قشنگم ۱۰ مهر ۱۴۰۱ تو۳۴هفته بدنیا اومد و شد تموم دنیامون🥰
راستش همسرم امکان نداره بدون من کربلا برن ولی هر سفری برن مادرهمسرم حالم رو میپرسن و خونه شون هم سر ...


همون دیگه وگرنه یه تعارف میزد فلانی شب شام میذارم بیا آخه من بی وسیله تنها یه خبر نمیگیرن بعد میگه تو که بی دعوت نمیایی خب تو که می‌دونی بی دعوت نمیام بگو شام گذاشتم بیا شبم تنهایی امشب و پیش ما باش

خدایا شکرت ❤️ گر نگهدار من آنست که من میدانم شیشه را در بغل سنگ نگه میدارد

حالا یه سر بزن بهشون اگر دیدی خیلی احترام میزارن بازم برو اگر دیدی سرد برخورد میکنن زودپاشو بیا اگر نری خونشون شوهرت که برگرده بهش میگن زنتو دعوت کردیم نیومد حالا شمام برو که دیگه جای حرفی باقی نمونه

اون یکی عروسش باشه شبا موقع خوابیدنم می‌ره پیشش یه وقت تنها نمونه بعد به من میگه تونستی یه روز بیا&n ...

ببین مادرشوهر منم رفتارش با جاری خیییییلی بهتر از منه

من اوایل داشتم دیوانه میشدم. میگفتم چرا با من اینجوری میکنه. بعد دیدم اینجوری فقط من اذیت میشم

الان رها کردم. هر کاری کنه میگم خدایا خودت ببین فقط. 

باهاش میگم میخندم و کارهاشو نادیده میگیرم

جاریمو دعوت میکنه ما رو نه. میگه دعوتی نیست که بیاید. فقط با چایی پذیرایی میکنه. ولی برا جاریم خودشو هلاک میکنه. و در نهایت اونه که باید جواب رفتاهاشو بده

زشته واس خانم محترمی مث شما ب ی پیر زن بگه بیشور


حتما بیشوره که میگم شاید شما تو زندگیتون آدم بیشور ندیدید

خدایا شکرت ❤️ گر نگهدار من آنست که من میدانم شیشه را در بغل سنگ نگه میدارد
همون دیگه وگرنه یه تعارف میزد فلانی شب شام میذارم بیا آخه من بی وسیله تنها یه خبر نمیگیرن بعد میگه ت ...

دقیقا

من متوجه شدم منظور شما از دعوت همینه که بگن پاشو بیا

نه اینکه تدارک حسابی مهمونی ببینن


سایت از صدا پر است و از حرف خالی

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز