با یه پسره ۲۳ ساله نزدیک یکسال رفیقم قصد ازدواج هم داشتیم خانواده ها در جریان بودن
شنبه رفتم پیشش من گذشتم همه چیم گفته بودم اینک همشهریم منو میخاس بهم نرسیدیم و اینا
رفت تو گالریم عکسمو باهاش دید من اصلا نمیدونم اون عکس از کجا اومده بود دعوا کردیم گفت با من بودی پیش اونم رفتی و ازین حرفا:(((
الان نزدیک یک هفته اس دارم اس ام اس میدم زنگ میزنم میگه نمیخامت اگه خاسی دوست معمولی بمون اینده نداریم
آخه دوست معمولی چه صیغه ایه
من دارم دیوونه میشم چیکار کنم برگرده بدونش اصلا نمیتونم ببخشید طولانی شد