فوق دیپلم مدیریت دارم متاهلم زندگی خوبی داشتیم تو منطقه ی خوب خونه ماشین...همسرم ورشکست شد خیلی شرایط سخت شدم مجبور شدم کار خدماتی مدرسه انجام بدم که تازه همین کار رو هم با پارتی و کلی رو زدن برای خودم پیدا کردم اوایلش برام مرگ بود میمردم و زنده میشدم وقتی شروع کردم کار خدماتی انجام دادن البته قلبا معتقدم جامعه به همه ی مشاغل نیاز داره و شرافتمندانه زندگی کردن پیش خدا خیلی ارج و قرب داره روزای اول کارم که همین دو هفته پیش بود حس خیلی بدی داشتم که هنوز یه ذره اش باهامه ...آه ولی مجبورم واین درامد کم خیلی کمکمون میکنه همسرم هم تلاششو میکنه به خودم میگم اینده مهمه و نون حلال داوردن همش از خدا میخوام قلبمو اروم کنه بچه ها خیلی به حرف های دلگرم کنندتون احتیاج دارم.... برای خوب شد حال دلم دعاااا کنید