کنار خونمون ی خونه بزرگ قدیمی هس نصف خونه ریخته چن سالیه هیچکس توش زندگی نمیکنه، ازوقتی خانواده ای ک توش زندگی میکردن رفتن(ی پیرزنی هم توش زندگی میکرد ک خودش و جدش طلسم و اینا بلد بودن خیلیاا میومدن پیشش واس فا**لـ و ایناا) این اتفاقاا واسم میفته،،، خیلی از خوابایی ک میبینممم تعبیرر میشهه(خواب دیدم خالم حاملس صبح ک از خواب بیدار شدم یعنی هنوز از تخت پایین نیومده بودم مامانم گف خالت حاملس). چن سال پیش هم خواب بدی دیدم ک تا چن روز نمیتونستم تنهایی برم دسشویی. دوسه ماه ی بار خواب میبینم چنتا جن افتادن دنبالمم ولم نمیکنن. هرشب ساعت دو ک میشه صدای پا میاد ک یکی تو حال خونمون راه میره فقط من میشنوم. چ تو خونه تنها باشم چ ن احساس میکنم یکی داره نگام میکنه. بختکی میشم اصن از جام نمیتونم تکون بخورم در حینی ک فلج خواب بهم دس میده یکی مدام صدام میکنه و ب پا و دستم و همجام دست میزنه. مدام سایه سیاه میبینم و حتی چن مدته سفید. دائم صدای مامانمو میشنوم ک داره صدام میکنه ولی مامانم میگه من نیستم. گاهی وقتا هم یکیی واسه نماز صبح بیدارم میکنه میگه بیدار شوو بیدار شوو و اسممو میگه. تو گوشمم خیلیاا وقتا ی بادی میاد انگار یکی فوت میکنه توش. گربه ها هرشب در حال جنگن و سگاا مدام پارس میکنن دم در خونمون و کنار همون خونه قدیمی.. هر حرفیوو همینجوری میزنم همون اتفاق میفته(ی بار الکی گفتم واس فلان شخص ی خواستگار خوب و خوشتیپ بیاد دو روز بعد ی خاستگار خوب و خوشتیپ اومد) مدام وسایلای خونمون گم میشه.
دیشب هم خواب دیدم یکی از همکلاسیام فوت کرده و خودم خوشحالم😐