شوهرم از چهارسال پیش که باردار بودم کم کم سرد شد الان رابطمون ماهی چهل روزی گاهی دو سه ماه یکباره، سرش شلوغه و استرس داره هرچی هم با قهر و ناز بش میفهمونم ازش ناراحتم عین خیالش نیست خودش هر چندماه یکبار میاد و رابطه میخواد من کم کم سرد شدم ازش و از رابطه باش بدم میاد ولی نیاز به رابطه ولم نمیکنه میگم نکنه داره خیانت میکنه مگه میشه ادم یهو از این رو به اون رو بشه؟ حتی میگه کمرم درد میکنه رو تخت شبا رو زمین میخوابه ولی ظهرا برای چرت میاد رو تخت، من حس میکنم نمیخواد کنار من بخوابه، شما بودید بتون بر نمیخورد؟ هیچ محبتی گلی هدیه ایی گردشی نمیبره ارومه تو خودشه و دنبال کاراشه از این زندگی که انگار یه قفسه خسته شدم، شما بودید چکار میکردید؟ در ضمن با یه مشاور انلاینم حرف زدم گفت تا رابطه جن سی تون خوب و درست نشه چیزی حل نمیشه بشوهرم گفتم ولی چیزی نگفت. بم گفت مشکلاتتون زیاده برید مشاوره حضوری، اما شوهرم بی خیاله😔
چون وضعیت اقتصادی بده بیشتر مردا فکر و ذهنشون درگیر هست ولی خوب این آقا متاهل باید به این فکر بکنه که نیاز خانومش به نحو احسن برآورده بکنه به نظرم بهش پیام بده تو پیام کامل دلخوری که ازش داری بهش بگو اگه توجه نکرد ببرش مشاوره یا اصلا شاید کمبودی داره ازش سوال کن ببین فکرش درگیر کجاست
چون وضعیت اقتصادی بده بیشتر مردا فکر و ذهنشون درگیر هست ولی خوب این آقا متاهل باید به این فکر بکنه ک ...
هزار بار همه این حرفا رو زدم حتی مشاور گفت پیشش لباس فلان جور بپوش گفتم بابا لختم شدم جلوش عین خیالش نیست، میدونم اوضاع اقتصادی بده و داره تلاش میکنه ولی خب برای کی؟ برای منه دیگه چه فایده وقتی صبح بره ظهر ی ساعت بیاد غذا و خواب باز عصر بره تا سه صبح باز بیاد غذا و خواب، پس من چی؟ من با نداری بدتر از اینشم ساختم بارها گفتم توقع مالی انچنان ندارم ولی تو خونه یه ساعتی بما اختصاص بده ولی منو نمیبینه بخدا گنده ش نمیکنم شرایطو 7 ساله این وضعمه، سرده سرد، خونوادش میگفتن من باور نمیکردم، من بدبختم طبعم گرمه گیر افتادم با این مرد
هزار بار همه این حرفا رو زدم حتی مشاور گفت پیشش لباس فلان جور بپوش گفتم بابا لختم شدم جلوش عین خیالش ...
من میگم یه کاری بکن تو غذاها سعی کن فلفل بیشتر بریزی به جا چای زنجبیل و دارچین بخورید یا چای ماسلا ( یه نوع چای هندی به شدت گرم ) در کل طبع بدن شوهرت ببر سمت گرما شاید تو رابطه بهتر شد
بله ولی تو این چهارسال خودم دست تنها بزرگش کردم شوهرم اصلا خونه نبود نمیدونید دست تنها چی کشیدم به شوهرمم گفتم من حس نمیکنم شوهر دارم انگار سینگلم، چیزی نمیگه 😞
من میگم یه کاری بکن تو غذاها سعی کن فلفل بیشتر بریزی به جا چای زنجبیل و دارچین بخورید ی ...
والا بخدا همه اینا رو میخوره سرغذا کنار دستش یه شیشه سس فلفل همیشه بوده چای ماسالا هم میخوره، میگم قبلا که رابطه نداشتنمون طولانی میشد تو خواب چیز میشد لباسش کثیف میشد، ولی الان تو خواب هم اونجوری نمیشه دیگه ممکنه با کسی باشه؟