واقعیتش چند وقته داداشم دنبال کار بعد ب شوهرمگفتم ببین جای شما کارگر نمیخاد گف گفتم گفتن نه خودم به صاحبکارش پیام دادم گف فعلا نه ولی اگر خواستن حتنا میگن
ایشون چیزی نگفتن شوهرمم چیزی نگفت دنبال کارگرن تو گروه بودن دیوار مشهد ک یهو دیدم همون خانم حسابدارشون ک قبلا با شوهرم توتایپیک قبلم کامل توضیح دادم اگهی گذاشته دنبال کارگر
ب داداشم گفتم امروز رف فقط سرپرست کارگاه بوده گفته مشکل نداره بیا داداشمم چون لباس نداشته دوساعتی بوده گفته از فردا میام شروع بکار
عصر ک شوهرم اومد گف صاحبکار دیگشون دوتا شریکن البته و یک سرپرست کارگاه گف یکی از صاحبکاراشون اومده گفته اقوام نمیگیرم