شیطونای دوران دبستان بشتابید😁💣

راهنمایی رفته بودیم اردو گوشی بردم یکی از اون خودشیرینایه ع.ن‌خور لوم داد

ناظمم گرف وایییییی باورت نمیشه کلههههههه مدرسه رو که رفته بودیم اردو اسیر کردما یه پدری ازشون در اوردم نشستم بیرون کاخ سعدآباد گفتم یاگوشی رو میدی یا تکون نمیخورم ناظمم زنگ زد به مدیر یعنی یه وضعی بود کلی اسیرشون کردم ناظم خرم لج کرد نداد فرداش که مامانم اومد گوشی رو گرف ازشون مدریرم فک‌کرده بود اون یکی همکلاسیمه با باباش دعوا کرد با اون دعوا کرد مامانم آروم‌گوشی رو گرف اومد ناظمم فرداش منو دید با یه لحنی گف گوشی رو گرفتی تو صورتش نگا کردم‌جواب ندادم سوخت😂😂😂😂😂

ولی الان یاد افتاد خندم‌کرف چه کولی بازی در اوردم😂💔🙁🚶‍♀️

#‍ اسهال خونی😂

هنوزم دبیرستانم ولی پارسال    دوستم هی عادت داشت لگد میزد    منم عینک تو جیبم بود و وقتی که لگد زد  منم شروع کردم به لگد   هی و هی د زدم اونم میزد بعد یهو دیدم ناظم وایساده داره نگاه میکنه میگفت بسه و من حواسم به لگد بود 😂      یه قیافه ی خشمگین هم داشت که نگیددد       دیگه بعدش شانس آوردم هیچی نشد      

از یکی از معلما خیلی کینه داشتم

یروز دیدم با مانتو سفید و چسان فسان اومد سرکلاس

ی لحظه به بستنی کاکاویی تو دستم خیره شدم

قبل اینک بیاد کله بستنیو مالیدم ب صندلیش

وقتی بلند شد بره خونه از پشت انگار ریده بود بخودش

من انقدارومم تو مدرسه همش آرزو میکنم تومدرسه شلوغ بودم😂

قراربود از اداره بیان و معلما جلسه داشتن زنگ اولو گفتن هرمعلمی بره سر تدریسش زنگ بعدی بیان عاغا بچه ها پنیس هارو همون سوزن ته گرد هارو دونه دونه گذاشتن رو صندلی معلم اونم عجله ای اومد نشست سوراخ شد کلا😐😂مانتوش هم خراب شد بعد مدیر اومد گف خانم اشرفی بیاید اخه گفت نه یه مسعله ای پیش اومد نمیشه😂😂بیچاره نمتونس راه برع

گوشیم رو مدرسه برده بودم تا ۱ سال گوشیم رو ندادن😂💔

نه برای ما بیچاره فقط قیافش اخمو بود     قشنگ چین و چروک معلوم بود     خیلیم به من نزدیک بود انگار تو حلقم بود😂

من همونیم که همه شلختگی کلاس زیر سرم بود ولی همیشه انضباطم بیست بود😎

یه بارم حوصله نداشتم بیام برم حیاط   تو کلاس موندم      بعد انتظامات اومد گفتم یه لحظه الان میرم و بعدش نرفتم     بعد گفت اسمتو بگو مینویسم گفتم  فاطمه اکبر زاده(الکی بود)    بعد یکی لوم داد متاسفانه

خیلی اروم و درسخون بودم🥲

سال دوم راهنمایی یه دختر تو مدرسمون خودکشی کرد دیگه رفتن به طبقه سوم مدرسه قدغن شده بود بعد دیگه هیچ تا سال بعد یه بار کلاس کاروفناوری داشتیم رفتیم طبقه سوم خلاصه ما سه تا دوست بودیم یهو رفیقم گف میرم بیرون جیغ میزنم تا بترسن بیان بیرون ما دوتا تو کلاس موندیم اونم رف اجازه گرف رف بیرون 

ما هم منتظر بودیم جیغ بزنه 

جیغ نزد فقط می‌بینیم با یه قیافه ک وحشتناککککککککک ترسیده اومد داخل کلاس گف یه روح دیدم رف تو اون کلاسه (کلاسی هم ک میگف همون کلاسی بود ک دختره ک خودکشی کرده بود توش درس میخوند)خلاصه جیغ و دادددد کل مدرسه ۴۰۰ تا لودن ریختن بیرون میگفتن جن من و اون دوستم هم از خنده فقط زمینو گاز می‌گرفتیم دخترا میگفتن خجالت بکشین اگه خودتون هم بودین میخندیدین هیچی دیگه معلمه از ترس دیگه هیچ وقت طبقه ۳ نفر بعد هم ک فهمیدن دروغ بوده ماجرا نمره انضباط سه تامون رو صفررر رد کرد🤣🤣🤣🤣🤣