2777
2789

خواب دیدم ی چیزی شبیه پاندا اولش شک داشتم بعد ک دیدم گوشاش نیم دایره مطمئن شدم پانداس مامانمم بود ولی من یهو بی قرار شدم از این پاندا بدم میومد می ترسیدم دلم میخواست بندازمش بیرون هرچی تلاش کردم نمی رفت ی بار توپ انداختم خونه همسایه بعد پرتش کردم اونم با پای خودش رفت نشست ولی یهو ی کامیون  از خونه همسایه اومد نگران شدم نکنه لهش کنه ولی باخودم گفتم مهم نیست ولی دیدم پاندا اشغال با‌ی سرعتی اومد تو خونه دوباره نمی‌رفت مامانم میگفت ولش کن بزار باشه ولی من نه بعد یهو دوتا مرد میانسال  اومدن این پاندا رو شناختن پاندام شناختشون انگار اینا همو میشناختن ودشمن هم بودن اونجا حس کردم پانداام سنوسالی ازش گذشته و شاید نره (پاندا کوچیک بود رو دوتا پاش راه می‌رفت کلش سیاه و شکمش سفید بود) درحال تلاش بودم که بندازمش بیرون ولی نمی رفت اگ اشتباه نکنم دم در بودم نمیزاشتم بیادتو حلش میدادم دیگ ترسیدم از خواب پاشدم :/

اینم بگم مامان من اصن خوشش نمیاد از حیوونا ولی اون میگف گنا داره بمونه من هیچی نمیگفتم فقط میخاستم اینو بندازمش بیرون

خوبه من زیاد خواب نمی بینما ببینمم چرت و پرت  ب پاندام تاحالا فک نکرده بودم:/

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

در زمان پیامبر اکرم(ص) زنى در خواب دید که ستون خانه‌اش شکسته، پس خدمت پیامبر رسید و خواب خود را برای پیامبر تعریف کرد. پیامبر فرمود: شوهرت با خوبى و خوشى از سفر بر می‌گردد. شوهر او که در سفر بود همان گونه که پیامبر(ص) گفته بود آمد. بار دیگر شوهر او به سفر رفت و آن زن دوباره به خواب دید که ستون خانه‏اش شکسته است. باز خدمت پیامبر(ص) رسید و خوابش را عرض کرد. پیامبر به او فرمود: شوهرت با خوبى و خوشى از سفر برمى‏گردد و شوهر او همان گونه که پیامبر گفته بود از سفر آمد. شوهر او براى بار سوم به سفر رفت و آن زن در خواب دید که ستون خانه‏اش شکسته، ولى او این بار خواب خود را براى شخص دیگری باز گفت، و آن مرد به او گفت که: شوهرت خواهد مرد. این خبر به گوش پیامبر رسید و فرمود: "أَلَّا کَانَ عَبَّرَ لَهَا خَیْراً"؛ چرا این مرد، خواب آن زن را تعبیرى نیکو نکرد».[2]

در برخی از منابع بر روایت فوق اضافه‌ شده است: وقتی آن زن برای سومین باز خواب دید به ملاقات پیامبر رفت ولی ایشان نبودند، ابوبکر را یافت و خواب خود را برای او گفت و ابوبکر در تعبیر خواب گفت که شوهرت خواهد مرد. سپس آن زن پیامبر را یافت و خواب خود را تعریف کرد و پیامبر از او پرسید خوابت را برای کسی تعریف کردی؟‌ گفت: بله، پیامبر فرمود: «هو کما قال لک»؛ همان‌گونه که به تو گفته، محقق می‌شود».

خدای مهربون شکرت😍

اگه خیلی‌ نگران هستی صدقه بذارید کنار....

شاید خواستگاری داری که اول دوسش نداری از در میندازیش بیرون از پنجره میاد  

دل چو بستم به خدا حسبی الله و کفی   خدایا به همه اقدامی ها و چشم انتظارها ،فرزندانی سالم و صالح و اهل عطا کن که نور چشمشون هم توی این دنیا و هم اون دنیا باشن   
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

قبول کنم

ouy_moon2 | 5 دقیقه پیش
2791
2779
2792