بچه ها من ۵ سال و نیمه عروسی کردم شوهرم اخلاق خوب و بد داره اما دوستش دارم مشکل بزرگمون که منو افسرده و عصبی کرده اینکه میگه بچه نمیخواد حالا بماند چقدر دعوا و بحث و اعصاب خردی داشتیم
سر این قضیه من حال روحیم زیاد بهم میریزه دوست ندارم زیاد تو خونه تنها باشیم دوست ندارم ازم جدا باشه اما تو خونه هم که هستیم حالم خوب نیست مخصوصا وقتی مادرش بهش تلفن میکنه و کلی واسش ناز ریز و درشت میاد بهم میریزم که اصلا واسشون مهم نيست و فقط زندگی دخترشون واسشون اهمیت داره
چیکار کنم که کمتر اذیت بشم الان خانوادم رفتن مسافرت و چون نیستن که برم پیششون تو خونه اصلا اعصابم خرد میشه و آروم نیستم