خواب ديدم تو يه مسجدم دارم دعا ميكنم كه خدايا حاجت مو بده يا مرسي كه حاجتمو دادي بعد ميگن قران بخونيد من ميخواستم بخونم يه كلمه اولشو كه گفتم يه خانوم ديگه شروع خوندن كرد بعد تو حياط مسجد سبزي تره و گل كاشتم به يه روحاني پير دارم گل ها رو كه چقدر خوشگل نشون ميدم و از تره ها ميچينم تو دستم(تره هاش كوتاه و نازك بودن تازه درومده بودن)